پخش زنده
امروز: -
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند؛ و نماندند تا بمیرند و ما تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خراسان رضوی،
چهارشنبه 28 تیر امسال؛ ساعت 30و20؛ بخش احیای قلبی بیمارستان امام رضا علیه السلام مشهد مقدس.
نفس های زهرا خانم به شمارش افتاده و ضربان قلبش نیز کند شده است.
همه دکترها و پرستاران بالای سرش جمع شده اند.
ناگهان دستگاه نشانگر ضربان قلب همراه با صدای سوت خط ممتد را نشان می دهد.
ولوله ای بین کادر درمان می افتد!
پزشک معالج دستور می دهد تا با دستگاه شوکر چند بار به قلبش شوک وارد کنند.
اما گویا این کار هم دیگر هیچ فایده ای ندارد.
لحظاتی بعد یکی از پرستاران به آرامی ملحفه سفیدی را روی سر بیمار می کشد.
وقتی دکترها از اتاق بیرون می آیند ناگهان افرادی که جلوی اتاق منتظر بودند دور آنها را می گیرند.
فاطمه دختر زهرا خانم که از شدت گریستن بسیار چشمانش قرمز شده جلو می آید و با لحنی محزون می گوید: آقای دکتر ... چی شد؟ ... تو رو خدا بگید ...! مادرمون چی شد ...؟!
پزشک معالج در حالیکه در حال در آوردن دستکش ها از دستش هست سرش را پایین می اندازد و می گوید:
ببخشید خواهرم ما همه تلاشمون رو کردیم اما مادرتون عمرشون به این دنیا نبود.
خدا بهتون صبر بده.
فاطمه با شنیدن این خبر گویی همه دنیا روی سرش یکجا خراب می شود.
چشمانش سیاهی می رود و جیغی می کشد و یک دفعه روی زمین می افتد.
او را به گوشه ای می برند و کمی آب روی صورتش می پاشند و بعد از اینکه اجیر می شود هر طوری که هست دوباره خودش را جلوی درب بخش احیای قلبی می رساند و می گوید: می خواهم برای آخرین بار مادرم رو ببینم!
گرچه با وجود شرایط کرونا پزشکان در ابتدا چندان با این امر موافق نیستند اما سرانجام با این دیدار موافقت می کنند.
فاطمه به همراه دو برادر و چند نفر از اقوام نزدیکش وارد اتاق می شوند.
فاطمه پارچه سفید را از روی صورت مادرش کناری می زند و نگاه گریانش به چهره او می افتد.
او هنوز هم می تواند درد و رنج مادری را که سه پسر دسته گل و برومندش را در راه دفاع از ناموس وطن تقدیم کرد در زمختی دستان، لا به لای تار های سپید مو و چین و چروکهای صورت مادرش ببیند.
فاطمه دستان پیر و فرتوت مادرش را می گیرد و بر آنها بوسه می زند.
همان دستانی که نوازشگر سر فرزندان به ویژه سه شهیدش و دستگیر نیازمندان بود.
فاطمه در حالیکه به پهنای صورت می گرید برای آخرین بار با مادرش وداع می کند و می گوید: دیدار مان به قیامت مادر جان!
سلام ما رو به پدر و داداش های شهیدمون برسون!
"روزهای غریب"
هفته ای که گذشت روزهای غریبی بود، چرا که پدران و مادران شهید بسیاری آسمانی شدند.
آنهم پدر و مادرانی که دو و حتی سه فرزند خود را در راه اسلام تقدیم کرده بودند.
نخستین آنها مادرشهیدان «محمد، حسن و علی اعتمادی عیدگاهی» از مشهدالرضا علیه السلام بود که به رحمت ایزدی پیوست.
زهرا توتونچی متولد ۱۰تیر ۱۳۱۶ در سن ۸۳سالگی بر اثر کهولت سن و ایست قلبی، در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد مقدس دار فانی را وداع گفت و به سه فرزند شهیدش پیوست.
همسر این شیر زن بزرگ و پدر شهیدان اعتمادی نیز که افتخار 34سال خادمی بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) را داشت و یکی از پیشکسوتان ورزش پهلوانی و باستانی و دارنده نشان ملی ایثار بود نیز چند سال پیش تر دعوت حق را لبیک گفته بود.
همچنین در این روزهای کرونایی اخیر مادران شهیدان عالی، درود، رمضان زاده و دانای باغکی که هر کدام دو فرزند شهید داشتند نیز آسمانی شدند و به فرزندان شهیدشان ملحق شدند.
گرچه خراسان رضوی از این شیرزنان صبور کم ندارد!
همین فروردین امسال بود که زهرا زاده حسن، مادر شهیدان علی، عباس و محمدامیر حسین پور نیز به علت کهولت سن و سکته مغزی در سن ۷۵سالگی در مشهد به فرزندان شهیدش پیوست.
فقط از اسفند1398 تا اردیبهشت امسال 66نفر از والدین دارای دو شهید، سه شهید و چهار شهید دار فانی را وداع گفته و به فرزندان شهیدشان پیوسته اند.
"مادران آسمانی"
یکی از همین مادرانی که فوت کرد مادر شهیدیست که همیشه زیر درختی که پسرش 30سال پیش در حیاط خانه شان کاشته زندگی میکرد.
می گفتند یکی دیگر از همین مادران که هنوز یکی از فرزندانش مفقود الاثر بود حاضر نبود تا خانه کلنگی و قدیمی شان را عوض کند چرا که می گفت: نمی خواهم اگر پسرم آمد راه خانه را گم کند!
یکی دیگر از این مادران که سالها منتظر برگشتن پیکر پسرش بود هر سال موقع تحویل سال به مناطق جنگزده میرفت و از خدا میخواست پسرش برگردد.
چه کسی خبر دارد از دل اون مادری که، پسرش موقع رفتن سرشو خم کرد تا از در خونه رد بشه، ولی بعد از 30سال فقط چند تیکه استخوان ازش آوردن!
میگن از یکی از همین مادرای شهید می پرسن: چطور دلت اومد که بفرستیشون؟
او در جواب میگه: آدم باید فقط چیزهایی رو که خیلی دوستشون داره در راه کسی که دوستش داره بده.
یکی دیگه از همین مادرای شهید می گفت:وقتی بندهای پوتینش را میبست گفت مادر باز شرمندم کردی پوتینهام رو واکس زدی!
گفتم: دشمنت شرمنده کاری نکردم.
گفت: آخه اونجا همش خاکه زود کثیف میشه!
گفتم: مادر دورت بگرده تنت سالم باشه پوتین رو میخوای چه کار....پسر خوشگلم.
خداحافظی کرد و رفت.
بعد از چند سال که پیکرش رو برام آوردن از بدنش خبری نبود فقط پوتینش سالم بود و یه پلاک!!
میگن در زمان دفاع مقدس مادری پول و طلاهاش رو که داد از در ِ ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد.
مسئول اونجا فریاد زد: مادر رسیدتون!
مادر خندید و گفت: من برای دادن دو پسرم هم رسید نگرفتم!
یک بار یکی از همین شهدا به مادر گفته بود که «چون تو راضی نیستی، من شهید نمیشوم و الا تا حالا باید بارها شهید میشدم.»
آنقدر این حرف را تکرار کرده بود که مادر دستهایش را بالا برد و گفت «خدایا اینها مال تو هستند، آرامش ندارند. اگر میخواهی آنها را ببری خودت میدانی.»
یک هفته بعد فرزندش شهید شد.
آری؛ ما تا ابد مدیون مادرانی هستیم که به فرزندانشان ایثار آموختند.
"خراسان رضوی پیشتاز در شهادت"
جنگ تحمیلی با یورش نیروی زمینی حزب بعث عراق و همچنین نیروی هوایی این رژیم به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی کشورمان در ۳۱ شهریور ۵۹ آغاز شد.
این یورش صدام موجب شد تا نیروهای مسلح ایران از ارتش، سپاه، بسیج تا نیروهای داوطلب مردمی و عشایر برای دفاع از خاک میهن وارد عمل شوند.
این جنگ با وجود آنکه صدام و حامیان او تصور میکردند، در مدت بسیار کوتاهی با پیروزی عراق خاتمه خواهد یافت با پایداری و رشادت ایرانیان به جنگی طولانی تبدیل شد که پس از جنگ ویتنام، دومین جنگ طولانی قرن بیستم لقب گرفت.
در این جنگ نابرابر 196 هزار و 837 تن از هوطنان ما شهید شدند که 10 هزار و 196 تن از آنها شهدای حملات هوایی و موشکی به شهرهای ایران بودند.
بر اساس آمار و ارقام موجود از شهدای هشت سال دفاع مقدس، هفت هزار و 305نفر از زنان ایرانی هستند که از این تعداد حداقل 500 نفر فقط شهیده رزمنده بودهاند و الباقی نیز بیشتر در بمباران و موشک باران شهرها به شهادت رسیدند.
طبق آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران تعداد کل جانبازان زن پنج هزار و ۷۳۵نفر است که از این تعداد سه هزار و ۷۵ نفر بالای ۲۵درصد جانبازی دارند.
همچنین ما در سراسر کشور حدود 11هزار شهید اهل سنت و بیش از 10هزار شهید از اقلیت های مذهبی داریم.
خراسان رضوی پس از استانهای اصفهان و تهران بیشترین تعداد شهید را در دوران 8سال دفاع مقدس داشت.
بیشترین تعداد شهدا متعلق به استانهای اصفهان با 21 هزار و 807 شهید، تهران با 20 هزار و 315 شهید و خراسان رضوی با 15 هزار و 138 شهید بودند.
همچنین طی دوران دفاع مقدس 380 فرمانده نظامی به عنوان سردار از استان خراسان رضوی به شهادت رسیدند.
در عملیات بیتالمقدس و در راه آزادسازی خرمشهر 433 شهید خراسانی تقدیم شد که بالاترین آمار شهداء در بین رزمندگان اسلام در کشور بود.
طبق آمار کل ایثارگران کشور 312 هزار و 728 نفرند که فقط تعداد آزادگان خراسان رضوی 3 هزار و 347 نفر است.
همچنین خراسان رضوی سومین استان ایثارگر کشور نیز محسوب میشود.
والدین حدود 13هزار تن از شهدای استان در قید حیات هستند و این به معنای 42 درصد کل والدین شهدای استان است.
همچنین 6 هزار و 770 تن از همسران این شهدا در خراسان رضوی زندگی می کنند و تعداد فرزندان شهدای استان نیز 17هزار و 360 نفر است.
هم اکنون هزار و 457 گلزار شهید در خراسان رضوی وجود دارد که ساماندهی 89 گلزار نیمه تمام مانده و 26 گلزار شهداء نیز به اتمام رسیده است.
از 16هزار شهید استان مزارهای بیش از 10هزار شهید ساماندهی شده که باقیمانده آنها نیز در سالهای آینده ساماندهی می شود.
خراسان رضوی ۱۷ هزار و ۲۷۹شهید، ۴۹هزار و ۴۸۸جانباز و سه هزار و ۳۹۶ آزاده در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی تقدیم کرده است.
طبق آمار، هشت هزار و 188 مادر دو شهید؛ 631 مادر سه شهید و 82 مادر چهار فرزند خود را در دوران 8 سال دفاع مقدس تقدیم درخت انقلاب اسلامی کردند.
همچنین 21 مادر پنج شهید، 6 مادر شش شهید، یک مادر هفت شهید، یک مادر هشت شهید و 2 مادر 9 فرزند خود را در راه خدا هدیه کردند.
مدیرکل بنیاد شهید و امورایثارگران خراسان رضوی نیز می گوید: ما در استان 532 مادر چند شهیدی داریم.
حجت الاسلام و المسلمین حسین معصومی می افزاید: از 17 هزار و 279 شهید استان تعداد 476 دو شهیدی، 54 سه شهیدی، دو مادر چهار شهیدی و یک مادر پنج شهید و ما بقی تک شهیدی هستند.
وی ادامه می دهد: هم اکنون شش هزار و 260 مادر شهید در استان در قید حیات هستند.
"چه رفتنی بهتر از شهادت؟"
به بهانه درگذشت مادر شهیدان اعتمادی شماره یکی از فرزندان این مادر را از آقای توریان روابط عمومی بنیاد شهید استان می گیرم تا با او تلفنی گفتگو کنم.
پس از چند تا زنگ خوردن دختر کوچکی گوشی را بر می دارد به او می گویم به مادرت بگو بیاید از صدا و سیما هستم با او کار دارم.
خانمی پای تلفن می آید؛ خودم را معرفی می کنم و پس از تسلیت درگذشت مادرشان سر گفتگو را باز می کنم.
او خودش را فاطمه اعتمادی متولد 1350مادر سه فرزند و خواهر سه شهید معرفی می کند.
خانم اعتمادی می گوید: یادم هست یکبار ظهر با برادرانم سر سفره غذا بودیم که گوینده رادیو اعلام کرد امام از همه مردم خواسته اند تا به جبههها بروند.
وی ادامه می دهد: با توجه به اینکه دو تا از برادرانم تازه از منطقه برگشته بودند تا رادیو اینچنین اعلام کرد همانطور که همه قاشق به دست بودند مادرم گفت: پاشید ننه، حرکت کنید، زود برگردید جبهه، غذا هم نخورید و بروید!
آری مادر ما وسط غذا خوردن به پسرانش گفت بلند بشوید و بروید؛ چون حضرت امام خواسته بودند.
او می گوید: از ابتدای جنگ همه برادرهایم به جبهه رفتند.
فاطمه خانم اعتمادی ادامه می دهد: مادرمان هیچگاه از اینکه پسرانش را در راه انقلاب و مبارزه و جهاد فی سبیل لله تشویق کرد به جبهه ها بروند پشیمان نیست.
وی می افزاید: مادر همیشه می گفت: اگر مرگ پسرانم طبیعی بود غم ما بسیار سنگینتر بود.
چه رفتنی بهتر از شهادت؟
این نوع از دنیا رفتن خیلی بهتر و باعث افتخارست.
خیلیها جوانهایشان را به طور طبیعی از دست میدهند اینطوری خیلی بد است.
اما وقتی فرزند آدم اینقدر خوب شهید شود صبرش هم بیشتر است و خدا کمک میکند.
مادر ما ایمان داشت که خداوند تبارک و تعالی مادران شهداء را در برابر تحمل همه سختی ها صبورتر میکند!
فاطمه خانم می گوید: علی آقا نخستین شهید خانواده ما که برادر دوم من بود سال 60 و در عملیات کربلای ۵ در شلمچه شهید شد که 9 ماه بعد پیکرش پیدا شد!
او ادامه می دهد: دو برادر دیگرم نیز به نامهای محمد و حسن به ترتیب در سال ۶۵ در منطقه حاج عمران و در منطقه مریوان به فیض شهادت نائل آمدند.
خانم اعتمادی می افزاید: مادر ما در اصل چندین بار خبر شهادت فرزندانش را برایش آوردند و او چندین بار داغدار شد!
یکبار وقتی مفقود می شدند، پس از چندین ماه خبر شهادت آنها و پس از چند ماه دیگر خبر پیدا شدن پیکر آنها به گوش پدر و مادرم می رسید.
او با اشاره به اینکه مادرش کوه صبر و استقامت بود می گوید: او همیشه به ما می گفت که ما بدهکار انقلاب اسلامی، امام راحل و نظام هستیم!
فاطمه خانم در پایان با اشاره به اینکه رئیس جمهور، رئیس مجلس و برخی از مسئولان هم با ارسال پیام در گذشت مادر را به ما تسلیت گفته اند ادامه می دهد: نگذاریم که خون این شهداء پایمال شود.
"ما مدیونیم"
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند؛
و نماندند تا بمیرند!
و ما تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم.