در یادداشتی بررسی شد،
تحلیل روز؛ تحولات لیبی ۱۰ سال پس از سقوط قذافی
اگرچه بیش از ده سال از سرنگونی معمرقذافی میگذرد، هرج و مرج سیاسی همچنان بر لیبی سایه انداخته و جنگ فرسایشی میان طرفهای درگیر ادامه دارد. همین مسئله موجب شده نتوان چندان به پایان بحران در این کشور خوشبین بود.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ «مجتبی شاهسونی» کارشناس مسائل بین الملل در یادداشتی پیرامون تحولات لیبی ۱۰ سال پس از سقوط معمر قذافی نوشت، قیام مردم کشورهای منطقه شمال آفریقا و غرب آسیا از سال ۲۰۱۰ برای پایان بخشیدن به سالیان متمادی حکومتهای ظالمانه و استبدادی بود. پس از چند دهه حکومت های استبدادی در کشورهایی چون (تونس، لیبی، مصر و...) فساد، بیکاری، تورم، سیطره دستگاه حاکمه بر تمام عرصههای اقتصادی، عدم شکل گیری نهادهای مدنی، نادیده گرفتن افکار عمومی، فقدان جامعه مدنی و احزاب مخالف باعث گردید تا سیل اعتراضات مردمی علیه حاکمان، منطقه را فرا بگیرد. سیل خروشان حرکتهای مردمی به عمر رژیم های مبارک، قذافی و بن علی پایان داد و به برخی اصلاحات در مغرب و اردن و سایر کشورهای عربی منجر گردید.
انقلاب مردم لیبی
به دنبال سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری در تونس و مصر، خیزش مردمی سراسر لیبی را فراگرفت. اما این قیام به سرعت تبدیل به جنگ داخلی شد و پس از ۶ ماه در ۱۲ اوت ۲۰۱۱ رژیم معمر قذافی سرنگون شد. اکنون ده سال از انقلاب لیبی میگذرد. انقلابی که در ادامه جنبش های مردمی در کشورهای عربی و در پی تحولات عمیق سیاسی در تونس و مصر به راه افتاد. شهروندان ناراضی با اعتراضات خیابانی خواسته خود مبنی بر اسقاط رژیم قذافی را آغاز کردند. اعتراضات برخلاف مصر و تونس به درگیری های مسلحانه تبدیل شد. معترضان توانستند طرابلس، پایتخت را تصرف کرده و وارد اقامتگاه معمر قذافی شوند اما قذافی به شهر سرت، زادگاه خود گریخت. سرانجام آخرین پایگاه او نیز به دست معترضان افتاد. وی، پس از بیش از چهار دهه حکومت بر لیبی و پس از ماهها درگیری و فرار سرانجام به دام افتاد و به شکل فجیعی به هلاکت رسید.
مداخله غربی ها عامل ناتمام ماندن انقلاب مردم لیبی
سرکوب خونین معترضان از سوی قذافی، راه را برای مداخله کشورهای غربی باز کرد. ائتلاف نظامی به فرماندهی فرانسه و با حضور بریتانیا و آمریکا هشت ماه پس از آغاز اعتراضات، فعالیت خود را در این کشور آغاز کرده بودند. در اعتراض به همین دخالت های آمریکا بود بود که اسلامگرایان به کنسولگری ایالات متحده آمریکا در بنغازی حمله کرده و سفیر آمریکا و سه تن از کارکنان آمریکایی سفارتخانه را کشتند. این حمله، آمریکاییها و متحدان غربی اش را که در صدد خروج نیروهای نظامی خود از لیبی بودند، در شوک فرو برد.
عامل اصلی مسلحانه شدن اعتراضات در لیبی
وسعت جغرافیایی و فاصله زیاد میان شهرها با پایتخت ومهمتر از همه سرکوب شدید اعتراضات از سوی رژیم قذافی باعث شد که امکان کنترل اعتراضات سخت و درگیری ها مسلحانه شود. اگر در قیام " روز خشم " (۱۴ فوریه ۲۰۱۱) مردم لیبی میتوانستند در بنغازی یا طرابلس جمعیتی همچون قاهره یا تونس داشته باشند، قاعدتا میتوانستند، از طریق اهرم جمعیت رژیم قذافی را سرنگون کنند. اما چنین چیزی نبود. پراکندگی جمعیت و اینکه پایتخت در گوشهای از کشور قرار گرفته بود، به مردم این اجازه را میداد تا دور از نظارت شدید دولت مرکزی علیه آن قیام کنند. بنابراین هنگامی که قیام در این شهرها شعله ور شد، مردم به طرف پادگانها و مراکز نظامی حرکت و آنها را تصرف کردند. بنابراین، سلاح به دست انقلابیون افتاد.
تجزیه لیبی
فائز السراج، نخست وزیر دولت وفاق ملی لیبی که مورد حمایت سازمان ملل متحد قرار دارد، در عمل، به جز بخشهایی در غرب، هیچ منطقهای از لیبی را کنترل نمیکند. بخش وسیعی از نواحی شرق لیبی در کنترل ژنرال بازنشسته ارتش لیبی “خلیفه حفتر” قرار دارد. جنوب غربی هم در اختیار قبایل طوراق است. اما وضعیت پیچیدهتر از این است؛ در مناطق تحت کنترل نیروهای وابسته به خلیفه حفتر موسوم به "ارتش ملی لیبی" قبیله توبو هم حکمرانی می کند. در غرب نیز شبه نظامیان ائتلاف «فجر لیبی»، به عنوان بازوی نظامی دولتِ طرابلس شرایط را کنترل میکنند. علاوه بر این بخش گستردهای از شمال لیبی را هم نیرویهای همپیمان با داعش کنترل میکند. این مساله موجب شده است که حل بحران لیبی و صلح میان گروه های مختلف در این کشور دشوار باشد.
دلیل ناتمام ماندن انقلاب مردم لیبی
در ابتدای شروع اعتراضات مردمی در لیبی، کشورهای غربی با علم به اینکه نظامهای پیشین دیگر از کارآیی لازم برخوردار نیستند به حمایت از حرکتهای مردمی پرداختند، ولی در راستای اهدافی که برشمرده شد در پی تامین منافع خود برآمدند که همین امر و دخالتهای آنان مانع به نتیجه رسیدن قیام مردم و شکل گیری حاکمیتهای مطلوب گردید. بنابراین دخالت نهاد ارتش و دخالتهای خارجی و نیز رشد افراط گرایی، تهدیی جدی برای جنبش مردمی بود تهدیدهایی که مسیر قیام مردمی لیبی را به انحراف کشاند. به طور کلی لیبی با دخالت خارجی دچار بحران داخلی شد.
دلایل اهمیت لیبی برای غربی ها
لیبی به دلایل مختلف برای غربی ها اهمیت زیادی دارد یکی از آنها وجود ذخایر نفتی با کیفیت عالی در لیبی است. مصر و تونس فاقد چنین ذخایر زیر زمینی هستند، به همین دلیل، ناتو در این کشور های دخالت کمتری داشت اما نفت لیبی برای غربیها بسیار اهمیت دارد. گفته میشود ذخایر نفت لیبی به اندازه کل قاره آفریقاست. دلیل دوم اینکه لیبی به بازارهای مصرف اروپا بسیار نزدیک است. مسئله دیگری که برای قدرتهای غربی اهمیت داشت، وجود سلاحهای راهبردی، موشکهای دور برد، سلاحهای شیمیایی و ذخایر مواد هستهای در لیبی بود. البته رژیم قذافی تجهیزات مربوط به فعالیتهای هستهای لیبی را به آمریکا تحویل داده بود، اما بخشی از ذخایر مواد هستهای همچنان در لیبی باقی مانده بود. این ذخایر هستهای به گونهای بود که لیبی را قادر میکرد، به سرعت به یک کشور هستهای تبدیل شود. بنابراین، غربیها برای اینکه سلاحهای لیبی را محدود کنند و قدرت نظامی این کشور را از بین ببرند، مجوز دخالت ناتو در لیبی را صادر کردند. ناتو هم تاسیسات دفاعی و انبارهای مهمات و تجهیزات نظامی لیبی را هدف قرار داد. عامل دیگر آنکه، غربیها تصور میکردند که تشکیل حکومت اسلامی در سواحل جنوبی دریای مدیترانه برای اروپا و دنیای غرب خطرناک است. آنان گمان میکردند اگر در لیبی توپی به طرف اروپا نشانه گیری شود؛ به راحتی میتواند این قاره را زیر آتش خود بگیرد. چرا که لیبی به اروپا خیلی نزدیک است. این تصور سبب شد ناتو در لیبی دخالت کند. چهارمین عامل دخالت ناتو در لیبی، وجود ثروت عظیمی بود که قذافی داشت.
تنها راه حل بحران لیبی
مردم لیبی بعد از گذشت ده سال بی سرانجام و تحمل مشقات ناشی از هرج و مرج، اینک بیش از هر زمان دیگری خواستار برپایی نظامی سیاسی پایدار و با ثباتی هستند لذا میتوان گفت که فضای داخلی لیبی آماده برگزاری انتخابات است که این کشور را به سمت تشکیل یک حکومت مردم سالار و مورد قبول اکثریت هدایت کند. به شرط آنکه این ساختار جدید حکومتی، فرهنگ اسلامی و احکام اسلامی را محترم شمارد. این در حالی است که افراد غرب زده که مدتها از عمر خود را در غرب گذرانده اند (مانند ژانرال خلیفه حفتر فرمانده ارتش و فایز سراج رئیس دولت وفاق ملی لیبی) به پیروی از توصیههای غرب و همسو با اعمال فشارهای آنها، درصدد برپایی حکومتی سکولار در لیبی هستند.
اقبال عمومی به آغاز دوره سیاسی جدید
با این حال، بحران لیبی همچنان ادامه دارد. به رغم مذاکرات و امیدهای منطقهای و بین المللی برای به نتیجه رسیدن مذاکرت صلح لیبی، صحنه سیاسی این کشور محل قدرت نمایی و سهم خواهی کشورها و گروههای سیاسی است، این در حالی است که همه گیری بیماری کوئید ۱۹ و به همراه افزایش تحرکات گروههای تروریستی و خطر گسترش فعالیت آنها در آفریقا و اروپا، لیبی را بیش از پیش در خطر انحلال و نابودی قرار داده است. به رغم همه مشکلات، برگزاری انتخابات شهرداریها در لیبی در شرایط کنونی، اتفاق خوب و نشانهای از خواست بسیاری از گروههای سیاسی و مردم این کشور برای بازسازی نهادهای دموکراتیک و آغاز دوره سیاسی جدید در این کشور توصیف شده است.
توافق شکننده و احتمال تجزیه لیبی
دخالت ترکیه به دنبال امضای دو توافقنامه دریایی و نظامی زمینه دخالت این کشور در معادلات داخل لیبی را فراهم و کمکهای تسلیحاتی آن به نیروهای دولت وفاق توازن میدانی را بر هم زده و نیروهای غرب را قادر ساخت تا نیروهای حفتر را تا سرت عقب رانده و مناطق استراتژیک را به تصرف خود درآورد. این حمایتهای نظامی و تسلیحاتی، حفتر و حامیان خارجی او را مجبور به پذیرش آتش بس نمود. ولی چنانچه در سال جاری به توافق هاي آتش بس که در ژنو میان دو طرف درگیری مورد توافق قرار گرفت، از جمله اخراج نیروهای مزدور نظامی خارجی عمل نشود شرایط شکننده بوده و سناریوهای خطرناکی همانند تجزیه، لیبی را تهدید خواهد کرد.
نتيجه گيري:
لیبی با دخالت خارجی دچار بحران داخلی شد با این حال، سرنوشت سیاسی لیبی همچنان در ابهام است. لیبی بعد از سقوط دیکتاتوری معمر قذافی همچنان صحنه درگیری گروه های مختلف است. نتیجه آن رکود اقتصادی و عدم امنیت شهروندان برای کشور است. به رغم مذاکرات و امیدهای منطقهای و بین المللی برای به نتیجه رسیدن مذاکرت صلح لیبی، صحنه سیاسی این کشور محل قدرت نمایی و سهم خواهی کشورها و گروههای سیاسی است، این در حالی است که جنگ فرسایشی، فراز و نشیبهای پیش روی مذاکرات حل بحران لیبی، همه گیری بیماری کوئید ۱۹ و افزایش تحرکات گروههای تروریستی و خطر گسترش فعالیت آنها در آفریقا و اروپا، لیبی را بیش از پیش در خطر انحلال و نابودی قرار داده است.
نویسنده: مجتبی شاهسونی