پخش زنده
امروز: -
نَهجُ البَلاغه برگزیدهای از نامهها، خطبهها و سخنان امام علی(ع) است که سید رضی در اواخر قرن چهارم هجری قمری آنها را جمعآوری کرد. این کتاب به دلیل محتوا و بلاغتش، به «اخ القرآن» (برادر قرآن) نامگذاری شده است. برخی از ادیبان عرب، فصاحت و بلاغت نهجالبلاغه را ستودهاند. این کتاب در سه قسمت خطبهها، نامهها، کلمات قصار دسته بندی شده است.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما نهجالبلاغه کتابی شامل خطبهها، نامهها و جملات کوتاه حکیمانه امام علی(ع) است،[۱] که به عقیده برخی پس از قرآن کریم و احادیث نبوی، مهمترین منبع شناخت اسلام و ارزشهای دینی است.[۲] سید رضی که به عنوان یکی از عالمان بزرگ شیعی معرفی شده در اواخر قرن چهارم هجری این مجموعه را جمع آوری کرده است. [۳] او درخواست دوستانش را برای جمع آوری مجموعه سخنان فصیح و بلیغ امیرالمومنین، مهمترین انگیزه خود برای تالیف این کتاب عنوان کرده است. [۴]
معیار انتخاب سخنان امام علی(ع) در این کتاب فصاحت و بلاغت عنوان شده است.[۵] به همین دلیل کتاب نهجالبلاغه، به معنای «راه و طریق آشکار بلاغت» نامیده شده است.[۶] شیخ محمد عبده، یکی از علمای اهل سنت مصر معتقد است که «نهجالبلاغه» بهترین توصیف و عنوان برای این کتاب است.[۷]
برخی عنوان کردهاند منبع سید رضی برای گردآوری سخنان حضرت علی(ع) بسیار غنی و گسترده بوده؛ چرا که او برای جمعآوری این کتاب از دو کتابخانه بزرگ بغداد بهره برده است.[۸] یکی از آنها کتابخانه ۸۰ هزار جلدی برادرش سید مرتضی بوده و دیگری نیز کتابخانه ۱۰ هزار جلدی «بیت الحکمه» وزیر بهاءالدوله ابنبویه دیلمی بوده است.[۹] برخی نقل کردهاند که سید رضی در شش جلد، نهج البلاغه را جمعآوری کرده بود.[۱۰]
اهمیت و ارزش
محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل نهجالبلاغه را برادر قرآن دانسته است.[۱۱] برخی گزارش کردهاند که نهجالبلاغه یکی از کتابهای مورد توجه شیعیان برای حفظ کردن بعد از قرآن بوده است.[۱۲] بر اساس این گزارشها نهجالبلاغه بعد از قرآن، بیشترین نسخههای خطی، شرح و تفسیر را در فرهنگ اسلامی به خود اختصاص داده است و بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی بعد از قرآن از نهجالبلاغه تاثیر پذیرفتهاند. [۱۳]
ترجمه این کتاب به زبانهای مختلف و متعدد[۱۴] نشان دهنده جایگاه ویژه این کتاب نزد مسلمانان است. در زبان فارسی حدود ۳۹ ترجمه برای نهجالبلاغه گزارش شده است. [۱۵] ترجمه و تفسیرهای متعددی از نهجالبلاغه به زبان فارسی وجود دارد که یا ناتمام مانده یا به بخشی از نهجالبلاغه اختصاص یافته است.[۱۶] در کتاب اعیان الشیعه ادعا شده است که نهجالبلاغه یکی از بزرگترین افتخارات عرب و اسلام است، همچنین در این کتاب عنوان شده است که شرحهای نهجالبلاغه بسیار زیاد هستند به نحوی که قابل جمع آوری نیستند.[۱۷] برخی نیز ادعا کردهاند که در مورد نهجالبلاغه بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب نوشته شده است.[۱۸] در کتابنامه نهجالبلاغه نیز نام ۳۷۰ عنوان کتاب پیرامون نهجالبلاغه آورده شده است.[۱۹]
ارزش ادبی
در مورد اهمیت و ارزش ادبی و بلاغت نهجالبلاغه سخنان متعددی از اندیشمندان زبان عربی نقل شده است[۲۰] برخی یکی از دلایل ماندگاری این کتاب را فصاحت و بلاغت موجود در این کتاب دانستهاند.[۲۱] ابن ابی الحدید عالم اهل سنت قرن هفتم هجری و شارح نهجالبلاغه[۲۲] در ذیل شرح خطبه ۱۰۸ امام علی(ع) عنوان کرده است، یک سطر از نهجالبلاغه با ۱۰۰۰ سطر و حتی بیشتر از سخنان ابن نباته، خطیب معروف قرن چهارم قمری، برابر است.[۲۳] او حتی در جای دیگر با شماتت کسانی که کلام امام علی(ع) را با ابن نباته مقایسه میکنند، کلام و اشعار ابن نباته را در مقابل نهجالبلاغه مانندشعر شاگرد در مقابل استاد و شعر عالی در مقابل اعلی میداند.[۲۴]
جورج جرداق نویسنده مسیحی لبنانی نیز نهجالبلاغه را کتابی با بالاترین سطح بلاغت معرفی کرده است و آن را قرآنی میداند که از مقام خود کمی پایین آمده است.[۲۵] او معتقد است تمام زیباییهای زبان عرب در این کتاب یافت میشود. [۲۶] او همچنین کلام نهجالبلاغه را پایینتر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق عنوان کرده است.[۲۷] از شهاب الدین آلوسی فقیه و مفسر شافعی نیز این کلام نقل شده است. آیت الله مکارم شیرازی از آلوسی نقل میکند که او عنوان کرده است که در نهجالبلاغه سخنانی نزدیک به مرحله اعجاز وجود دارد.[۲۸]
همچنین شیخ ناصیف الیازجی ادیب و شاعر لبنانی، حفظ قرآن و نهجالبلاغه را به پسرش برای سرآمد شدن در فصاحت و بلاغت زبان عربی سفارش کرده است.[۲۹] محیی الدین عبد الحمید، یکی از دانشمندان زبان عربی با تمجید از نهجالبلاغه، این کتاب را چشمه جوشان بلاغت و فصاحت زبان عربی معرفی کرده است و معتقد است کلامش، فصیحترین کلام بعد از کلام خداوند و رسولش است.[۳۰]
محتوای نهجالبلاغه
برخی یکی از امتیازات فوقالعاده نهجالبلاغه را جامعیت و تنوع محتوی آن عنوان کردهاند؛ محتوایی که گفتارهای بدیع، شیرین، حساب شده و دقیقی در موضوعات مختلف و حتی گاهی متضاد دارد.[۳۲] شیخ محمد عبده، یکی از بزرگان اهل سنت معتقد است؛ در این کتاب نظرهای مختلف و متفاوتی وجود دارد گاهی انسان خود را در افقهای بلند معانی و زیباترین و بهترین عبارتها میبیند و گاهی در میدان جنگ، گاهی نیز عقلی نورانی در این کلام را مشاهده میکند که تلاش میکند انسان را از ظلمتها به سوی ملکوت اعلی ببرد و در عالم قدس جای دهد.[۳۳] گاهی نیز انسان خود را در میان مدیرانی میبیند که علی(ع)، آنها را به مسائل سياست ارشاد و به راه و روش كياست، هدايت میكند.[۳۴]
ابن ابی الحدید معتزلی نیز با کلامی دیگر، گوناگونی و جامعیت محتوی نهجالبلاغه را تایید کرده است.[۳۵] او میگوید در نهجالبلاغه گاهی چهره «بسطام بن قيس»، «عتيبة بن حارث» و «عامر بن طفيل»؛ از شاعران و ادیبان عرب ظاهر میشود و گاه چهره «سقراط حكيم»، «يوحنّا» و «مسيح بن مريم» قابل مشاهده است.[۳۶] عباس محمود العقاد یکی از ادیبان مصری در کتاب «عبقرية الإمام» نهجالبلاغه را چشمه جوشانی از آیات توحید و حکمت الهی میداند.[۳۷]
برخی عنوان کردهاند که نهجالبلاغه در واقع دیدگاه جامع امام علی(ع) درباره خدا، انسان، جهان، مبدا و معاد است.[۳۸] در این کتاب مکارم و سجایای اخلاقی و صفات پسندیده ی لازمه شخصیت انسان کامل بیان شده است.[۳۹] همچنین در مورد رسالت پیامبران، امامت، وصایت، حکومت و رهبری، حقوق فرد و اجتماع، وصف مظاهری از زیباییهای طبیعت، روحیات منافقان و کافران و همچنین پارهای از رخدادهای صدر اسلام و معرفی ناکثین، مارقین و قاسطین سخن گفته شده است.[۴۰]
محتوی نهجالبلاغه در سه بخش خطبهها، نامهها و حکمتها تنظیم شده است.
خطبهها
بخش اول نهجالبلاغه منتخبی از خطبههای امیرالمؤمنین است که شامل ۲۴۱ خطبه میشود.[۴۱] برخی این بخش را دائرةالمعارفگونهای از فرهنگ اسلامی میدانند.[۴۲] خطبهها عموماً حاوی موضوعاتی چون خداشناسی، شناخت جهان، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امتها و حکومتهای نیکوکار و ستمکار است اما مقصود اصلی امام در بیان این موضوعات تبیین و تشریح علوم طبیعی و جانورشناسی یا فهماندن نکتههای فلسفی یا تاریخی نبوده است، بلکه مراد اصلی او تبیین خداشناسی و مسائل مهم اسلامی در پرتو بیان این موضوعات بوده است.[۴۳] سید رضی از میان تمام خطبهها فقط چهار خطبه شقشقیه (شماره ۳)، غراء (شماره ۸۳)، اشباح (شماره ۹۱) و قاصعه (شماره ۹۲) را نامگذاری کرده است.[۴۴] خطبههای شقشقیه، غراء و متقین، مهمترین خطبههای نهجالبلاغه معرفی شدهاند.[۴۵]
خطبه شقشقیه
خطبه شقشقیه که در بیان مسائل امامت و انتقاداتی به خلفای سه گانه است، یکی از خطبههای بحث برانگیز نهجالبلاغه است.[۴۶] امام در این خطبه عملکردهای خلفا را نقد میکند و اصل خلافت هر یک از آنان را زیر سؤال میبرد. وی همچنین به هجوم مردم برای بیعت با او و نیز سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین اشاره و سرانجام وجه پذیرش حکومت توسط خویش را بیان میکند.[۴۷]
از ابن عباس نقل شده است که به دلیل آمدن نامهای از کوفه امام این خطبه را قطع کرد و با وجود اینکه از ایشان تقاضا کردم این خطبه را ادامه دهد، آن را ادامه نداد و من آنگونه که از قطع این خطبه و سخنان حضرت علی(ع) متاسف شدم در کل عمر خود از قطع هیچ سخنی متاسف نشده بودم.[۴۸] مرتضی مطهری این خطبه را یکی از زیباترین خطبههای نهجالبلاغه میداند.[۴۹]
خطبه غراء
خطبه ۸۳، یکی دیگر از خطبههای معروف نهجالبلاغه معرفی شده است، خطبهای که به دلیل وجود آرایههای بیانی و بدیع همچون جناس، سجع، استعاره و کنایه به خطبه «غراء» نامگذاری شده است.[۵۰] سید رضی بعد از بیان این خطبه عنوان کرده است که در هنگام ایراد آن، مردم گریه میکردند.[۵۱] این خطبه با حمد و ثنای الهی و گواهی دادن حضرت به پیامبری حضرت محمد(ص) آغاز میشود و با سفارش به تقوای الهی با یادآوری نعمتهای او و آزمایش بودن دنیا و یادآوری قیامت، مرگ، در گور نهادن انسان و از هم پاشیدن جسم و خوراک خزندگان شدن ادامه مییابد.[۵۲]
خطبه متقین
خطبه «متقین» یا «همام» به عنوان یکی دیگر از خطبههای تاثیرگذار و عجیب نهجالبلاغه مطرح شده است.[۵۳] این خطبه به درخواست و اصرار یکی از یاران و شیعیان امام به نام «هَمَّام» در توصیف صفات متقین بیان شده است. امام علی(ع) در این خطبه پرهیزکاران را توصیف کرده است و برای آنان حدود ۱۰۵ صفت برشمرده است.[۵۴] نکته جالب درباره خطبه متقین این است که همام بعد از ایراد این خطبه بیهوش شد و در همان بیهوشی از دنیا رفت.[۵۵]
نامهها
این قسمت از نهجالبلاغه ۷۹ بخش دارد که از ۱۲ وصیتنامه، سفارش و بخشنامه و ۲ فرمان، یک دعا، یک پیماننامه و ۶۳ نامه مکتوب تشکیل شده است.[۵۶] در بخش نامههای نهجالبلاغه که مخاطبان آنها عموما کارگزاران حکومتی، فرماندهان نظامی و ماموران مالیاتی بودند، بیشتر به مسائل حکومتداری و نحوه تعامل مسئولین حکومتی با مردم پرداخته شده است. [۵۷] برخی معتقدند این نامهها سیره سیاسی امام علی(ع) را روشن میکنند.[۵۸] با وجود اینکه این نامهها از طرف حاکم به حکمرانان و مسئولین حکومتی نوشته شده در متن هیچ کدام از نامهها دستور حکومتی گزارش نشده است،[۵۹] برخی معتقدند به نظر میرسد نامهها را پدری مهربان و دلسوز برای فرزندان خود نوشته است.[۶۰] نامه به امام حسن(ع)، نامهی فرمان مالک اشتر و نامه به عثمان بن حنیف از معروفترین نامههای نهجالبلاغه هستند.
کلمات قصار
کلمات قصار شامل ۴۸۰ کلمه قصار است.[۶۱] در این بخش گزیده سخنان حکمتآمیز امیرالمؤمنین(ع)، پندها و نیز پاسخ پرسشها و گفتارهای کوتاه وی آمده است.[۶۲]
ترجمههای نهج البلاغه
نهجالبلاغه به زبانهای مختلف از جمله فارسی، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، ترکی استانبولی، اردو، مالایی، آلبانیایی، بوسنیایی، آشوری، ارمنی، سواحلی، هوسائی، ژاپنی، چینی، روسی، اسپانیائی ترجمه شده است.[۶۳] شمار ترجمههای نهجالبلاغه بیش از ۱۰۰ عنوان است.[۶۴] این کتاب حدود ۱۰ ترجمه مختلف به زبان انگلیسی، ۱۳ ترجمه به زبان اردو و ۱۶ ترجمه به زبانهای دیگر دارد.[۶۴]
جعفر سبحانی معتقد است با وجود اینکه در سالهای اخیر ترجمههای متعددی از نهجالبلاغه منتشر شده است اما بسیاری از آنها به دلیل عدم توجه کافی به علوم عربی، قواعد و لغتشناسی ترجمههای صحیح و قابل قبولی نیستند، میتوان گفت این آثار برداشت مترجم از متن نهجالبلاغه هستند. به نظر او ترجمه ملاصالح قزوینی که به زبان فارسی قدیم نوشته شده است و همچنین ترجمه سید جعفر شهیدی متقنترین و فصیحترین ترجمه از این اثر ارزشمند هستند.[۶۵] علاوه بر این از میان ترجمههای فارسی به ترجمه علینقی فیضالاسلام، عبدالمحمد آیتی، محمدتقی جعفری و محمدمهدی فولادوند[۶۶] و از میان ترجمههای انگلیسی به ترجمه طاهره صفار زاده میتوان اشاره کرد.
ترجمه نهجالبلاغه به صورت شعر نیز در زبانهای مختلف توسط شاعران انجام شده است، که از جمله آنها میتواند به ترجمه منظوم نهجالبلاغه توسط بعضی از ادبا در بمبئی هند، ترجمه منظوم نهجالبلاغه توسط محمدعلی انصاری قمی، ترجمه منظوم نهجالبلاغه توسط مهدی شفیعی، ترجمه منظوم نهجالبلاغه توسط ناصر باریکانی و همچنین ترجمه منظوم نهجالبلاغه به زبانی سندی توسط حافظ میرمحمدحسن علی خان حیدری و ترجمه منظوم نهجالبلاغه به زبان ترکی توسط حسن ملایی علمداری اشاره کرد.[۶۷]
فهرست شرحهای نهج البلاغه
شرحنویسی بر نهجالبلاغه چند سال پس از تالیف آن شروع شد و تا عصر حاضر ادامه یافته است.[۶۸] شرحهای بسیاری بر کل یا بخشی نهجالبلاغه نوشته شده است که بسیاری از آنها امروزه نایابند و برخی نیز در دسترس نیستند.[۶۹] برخی ادعا کردهاند که در تاریخ اسلامی پس از قرآن کریم تقریبا هیچ کتابی نیست که به اندازه نهجالبلاغه برای آن شرح و تفسیر نوشته شده باشد.[۷۰] تعداد فراوان شرحهای نوشته شده احصا و جمعآوری دقیق آنها را مشکل کرده و فهرستنویسان شرح های مختلفی را بیان کردهاند.[۶۸] در «کتابنامه نهجالبلاغه» بیش از ۳۰۰ اثر پیرامون این کتاب به زبانهای مختلف ذکر شده است که به اذعان نویسنده، این فهرست هنوز جامع نیست.[۶۹] برخی از شرحهای مهم به زبان فارسی و عربی است که امروزه موجود است.
فارسی[۷۱]
ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، محمد تقی جعفری.
ترجمه و شرح نهجالبلاغه، سید علی نقی فیضالاسلام.
شرح نهجالبلاغه، میرزا محمد باقر نواب لاهیجی.
پیام امام امیرالمومنین(ع): شرح تازه و جامعی بر نهجالبلاغه، آیت الله مکارم شیرازی.
عربی[۷۲]
شرح ابن ابی الحدید، شاعر و ادیب معتزلی. به عقیده برخی این شرح باعث تحولی بنیادین در نگارش شرح نهجالبلاغه شد.[۷۳]
منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، حبیب الله الهاشمی الخوئی (۱۲۶۸-۱۳۲۴ق.)
شرح نهجالبلاغه، لابن ابی الحدید؛ به تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم.
منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، قطب الدین الراوندی (متوفای ۵۷۳ق.)؛ المحقق عزیزالله العطاردی.
حدائق الحقائق فی شرح نهج البلاغة، قطب الدین الکیدری البیهقی؛ تحقیق عزیزالله العطاردی. نگارش این شرح در سال ۵۷۶ق. پایان یافته است.
مستدرکات
کتابهای مستدرک به کتابهایی گفته میشوند که با هدف تکمیلِ کتابی دیگر و جبران کاستیهای آن تالیف شدهاند.[۷۴] بنابراین منظور از مستدرکات نهجالبلاغه کتابهایی است که با هدف جمع کردن سخنان و مواعظی از امیرالمومنین(ع) که مورد غفلت سید رضی قرار گرفته است، تالیف شدهاند.[۷۵] گفته شده از سید رضی به عنوان اولین مستدرکنویس نهجالبلاغه نام برده شده، او برخی از صفحات کتاب نهجالبلاغه را سفید گذاشته بود تا اگر در آینده سخنان و کلمات جدیدی از امام علی(ع) به دستش رسید، به نهجالبلاغه اضافه کند.[۷۵]
با توجه به اینکه نهجالبلاغه گزیده سخنان امام علی(ع) بود، بعد از سید رضی بسیاری از علما تلاش کردند دیگر سخنان امام را که در نهجالبلاغه نیامده است؛ اما در کتابهای دیگر وجود دارند را جمع آوری کرده و بر نهجالبلاغه بیافزایند.[۷۵] برخی از این آثار عبارتند از:[۷۶]
التذییل علی نهجالبلاغه: این کتاب تالیف عبداللهبن اسماعیل حلبی است که در قرن پنجم هجری تالیف شده است.
ملحق نهجالبلاغه: این کتاب اثر احمد بن یحی بن احمد بن ناقه است که در سال ۷۲۹ قمری تالیف شده است.
مستدرک نهجالبلاغه: این کتاب اثر شیخ هادی کاشف الغطاء است که در سال ۱۳۶۱ تدوین شده است.
تمام نهجالبلاغه: این کتاب ر را سید صادق موسوی تدوین کرده است و در بیروت و مشهد به چاپ رسیده است.
اسناد و مدارک نهجالبلاغه
ذکر نکردن اسناد سخنان امیرالمومنین(ع) در نهجالبلاغه، یکی از ابهامات مطرح شده در مورد این کتاب است.[۷۷] گفته شده که نهجالبلاغه گزیده سخنان امام علی(ع) است و چون منابع این کتاب در زمان سید رضی رایج و مشهور بوده، وی لزومی بر ذکر نام منابع احساس نکرده است.[۷۷] اما به هر حال علما و پژوهشگران متعددی برای اثبات صحت انتساب نهجالبلاغه به حضرت علی(ع) تلاش کردهاند که اسناد روایات و سخنان موجود در این کتاب را از لابلای دهها کتاب و منبع کهن در قالب مجموعههای متعددی به نام اسناد و مدارک نهجالبلاغه جمعآوری کنند.[۷۸]
کتابهای «مدارک نهجالبلاغه و دفع الشبهات عنه» از شیخ هادی کاشف الغطاء، «مصادر نهجالبلاغه فی مدارک نهجالبلاغه» از هبهالدین شهرستانی، «مصادر نهجالبلاغه» از عبدالله نعمه، «اسناد و مدارک نهجالبلاغه» و «روات و محدثین نهجالبلاغه» از محمد دشتی، «بحثی کوتاه پیرامون مدارک نهجالبلاغه» از رضا استادی، «مصادر نهجالبلاغه و اسانیده» از سید عبدالزهرا حسینی خطیب و «تکمله منهاج البراعه فی شرح نهجالبلاغه» از حسن حسنزاده آملی از جمله کتابهای مستقلی هستند که به ذکر سندهای سخنان امام علی(ع) در نهجالبلاغه پرداختهاند.[۷۹]
نهجالبلاغه در عصر معاصر
برخی گزارش کردهاند که نهجالبلاغه در فرهنگ اسلامی و شیعی در قرون گذشته غریب بوده و حتی این کتاب در میان طلاب حوزه علمیه جایگاه در خور توجهی نداشته است.[۸۰] اما برخی معتقدند در عصر معاصر مخصوصا بعد از انقلاب اسلامی ایران این مساله تا حدودی جبران شده است.[۸۱] برخی عنوان کردهاند که در جمهوری اسلامی نهجالبلاغه با ظهور در رسانه و فرهنگ وارد توده مردم شد و به نوعی در فرهنگ عمومی حضور پیدا کرد،[۸۲] تا حدی که میتوان گفت؛ نهجالبلاغه یکی از کتابهایی است که در کنار قرآن کریم در بسیاری از خانههای شیعیان مخصوصا ایرانیان یافت میشود.[۸۳]
بعد از شکل گیری جمهوری اسلامی در ایران، همایشها و مسابقههای ملی و بینالمللی متعددی در خصوص نهجالبلاغه برگزار شد. موسسات و مراکز متعددی با محوریت نهجالبلاغه شکل گرفت. در برخی از رشتههای علوم انسانی درسی با عنوان نهجالبلاغه برای تدریس اضافه شد و همچنین دانشکدهای با عنوان دانشکده و پژوهشکده نهجالبلاغه تاسیس شد.[۸۴] همچنین در ۲۵ مهر ۱۳۶۰ش برای ارزش دادن به نهجالبلاغه تمبری با عنوان «هزاره نهجالبلاغه» منتشر شد که در این تمبر یکی از کلمات قصار حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه نوشته شده است.[۸۵]
در حال حاضر دو نشریه علمی پژوهشی با محوریت نهجالبلاغه با عنوان «پژوهشهای نهجالبلاغه»[۸۶] و «پژوهشنامه نهجالبلاغه»[۸۷] در حال انتشار هستند. همچنین مقالات متعددی در نشریات کشور در مورد نهجالبلاغه نوشته شده است و پایاننامههای زیادی نیز توسط دانشجویان با محوریت نهجالبلاغه تالیف شده است.[۸۸]
نرمافزارها
منهج النور یا دانشنامه علوی: این نرمافزار توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور در قم تهیه شده است. در این نرم افزار ۲۸۰ جلد کتاب با ۱۱۰ عنوان وجود دارد. همچنین در این نرم افزار حدود ۳۳ شرح و تعلیقه در ۱۶۳ جلد به زبانهای فارسی و عربی قرار داده شده است. ۲۶ ترجمه به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه از دیگر خصوصیات این نرم افزار است.[۸۹]
موسوعه نهجالبلاغه این نرم افزار شامل ۱۷۶ جلد کتاب در ۳۸ عنوان همچون شرح، ترجمه، مفردات، مصادر، منظومهها، امثال و حکم نهجالبلاغه میباشد. این نرم افزار توسط مرکز تحقیقات کامپيوتری نور در قم تهیه و تدوین شده است.[۹۰]
دانشنامه جامع نهجالبلاغه در این نرم افزار که توسط مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان تهیه شده است حدود صدها جلد شرح و ترجمه به زبانهای زنده دنیا به صورت تطبیقی وجود دارد. دسترسی به هزاران موضوع متنوع به صورت ساختار درختی و قابلیت نمایش مصادر نهجالبلاغه از دیگر خصوصیتهای این نرمافزار میباشد.[۹۱]
بنیاد ملی نهجالبلاغه
بنیاد ملی نهجالبلاغه در سال ۱۳۵۵ شمسی تاسیس شد.[۹۲] در این موسسه کتابهای متعددی به زبانهای گوناگون در مورد نهجالبلاغه تالیف و تدوین شده است.[۹۲] همچنین ۱۴ کنگره و کنفرانس ملی و بینالمللی توسط این موسسه برگزار شده است.[۹۲] با پیگیری این موسسه رشته کارشناسی ارشد نهجالبلاغه تشکیل شد و این موسسه در طول مدت فعالیت خود توانست معلمان نهجالبلاغه فراوانی را تربیت کند.[۹۲] گزارش شده است که با حمایت این موسسه پایاننامهها و مقالات متعددی با موضوع نهجالبلاغه منتشر شده است.[۹۲]
تردید در نهجالبلاغه.
دو تردید در مورد کتاب نهجالبلاغه مطرح شده است؛ برخی عنوان کردهاند که این کتاب را برادر سید رضی یعنی سید مرتضی جمع آوری کرده است و برخی نیز در انتساب محتوای این کتاب به حضرت علی(ع) تردید کردهاند.[۹۳] ابن خلکان مورخ مشهور اهل سنت، ابن حجر در لسان المیزان و یافعی در مرآت الجنات از جمله افرادی هستند که نسبت به هر دو مساله اظهار تردید کردهاند. [۹۴] این در حالی است که بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت معتقدند که سید رضی این کتاب را جمعآوری کرده و هیچ کدام از خطبهها و دیگر بخشهای نهجالبلاغه تالیف سید مرتضی نبوده است.[۹۵]
نجاشی دانشمند رجالی و معاصر سید رضی نیز این کتاب را به سید رضی نسبت داده است.[۹۶] برخی نیز عنوان کردهاند؛ سید رضی در ترجمه برخی از کلمات بارها گفته است «قال الرضی»، این مساله نشان دهنده این است که سید رضی این کتاب را جمع آوری کرده است.[۹۷] علاوه بر این گروهی از محققین اجازههای باقیمانده از علمای شیعه و رساندن سلسله سند نهجالبلاغه به سید رضی را دلیلی بر این میدانند که این کتاب را سید رضی جمع آوری کرده است.[۹۸] علامه بحرالعلوم سخنان ابن خلکان و تابعانش را مردود میداند و آن را ناشی از نادانی و انحراف از مذهب امامان عنوان میکند.[۹۹]
ابن ابی الحدید معتزلی شبهه در انتساب محتوی نهجالبلاغه به امام علی(ع) را ناشی از هواپرستی و تعصب کورکورانه عنوان میکند و بر صحت انتساب محتوی نهجالبلاغه به امام علی(ع) تاکید کرده است.[۱۰۰] از ابن تیمیه یکی از علمای اهل سنت نیز صحیح بودن انتساب نهجالبلاغه به سید رضی و امام علی(ع) نقل شده است.[۱۰۱]
برخی نیز گزارش کردهاند که دانشمندان متعددی قبل از سید رضی خطبهها و سخنان امام علی(ع) را جمع آوری کردهاند و همان اسناد و کتابها بخشی از منابع سید رضی برای جمعآوری نهجالبلاغه بوده است.[۱۰۲] مثلا یعقوبی متوفی سال ۲۹۲ هجری قمری در کتابش سخن از چهارصد خطبه به جای مانده از علی(ع) به میان آورده است،[۱۰۳] یا اینکه مسعودی متوفی ۳۴۶ هجری قمری در مروج الذهب تعداد خطبههای به جا مانده از علی ابن ابیطالب را ۴۸۰ خطبه دانسته است،[۱۰۴] ابن شعبه حرانی مولف کتاب تحفالعقول عنوان کرده است که اگر فقط خطبههایی که در مورد توحید از امیرالمومنین(ع) به جا مانده است جمع آوری شود، به اندازه همان کتاب تحفالعقول میشود.[۱۰۵]
انتقادات
برخی از علما ضمن تمجید و تحسین آنچه سید رضی در مورد نهجالبلاغه انجام داده است، انتقاداتی نیز به این کتاب وارد کردهاند.[۱۰۶] شیخ محمد تقی شوشتری در مقدمه کتاب «بهجالصباغه فی شرح نهجالبلاغه» معتقد است که چون تلاش و سعی سید رضی انتخاب سخنان فصیح و بلیغ حضرت بوده است در برخی از موارد به اشتباه سخنانی که دشمنان امام علی(ع) به ایشان نسبت دادهاند را نیز در نهجالبلاغه آورده است و همچنین در برخی دیگر از موارد سخنان امیرالمومنین(ع) را تقطیع کرده است.[۱۰۷] شوشتری همچنین عنوان کرده است که عمده کتابهای مورد استفاده سید رضی کتابهای اهل سنت بوده است؛ لذا او برخی از کلمات که انتساب آنها به حضرت تکذیب شده است را نیز در نهجالبلاغه آورده است. انتساب برخی از سخنان دیگر ائمه به امام علی(ع) نیز از دیگر انتقادات وارده به این کتاب ذکر شده است.[۱۰۷]
کتابت و چاپ نهجالبلاغه
نسخه دستنویس از نهجالبلاغه که توسط حسین بن محمد حسنی شیرازی در ربیع الاول ۶۹۳ در بغداد نوشته شده است و درحال حاضر در موزه ملک تهران نگهداری میشود.
به گزارش برخی، نهجالبلاغه از جمله کتابهایی است که صدها نسخه از آن تا قبل از ظهور پدیده چاپ دستنویس شده است.[۱۰۸] برخی گزارش کردهاند که تا کنون ۳۰۰ نسخه دستنویس و خطی از نهجالبلاغه شناسایی شده است، که البته ممکن است نسخههای دیگری در کتابخانههای شخصی و عمومی موجود باشند که هنوز شناسایی نشدهاند.[۱۰۸] طباطبایی خصوصیات ۱۶۰ نسخه قدیمی نهجالبلاغه، که متعلق به قرن پنجم تا دهم هجری بودند، را ذکر است.[۱۰۹]
برخی از صاحبنظران نسخه خطی و قدیمی متعلق به سال ۴۶۹قمری که توسط حسین بن حسن مودب کتابت شده و در کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی وجود دارد، نسخه سال ۴۸۵قمری به خط فضلالله بن طاهر حسینی، نسخه قرن ۵ قمری متعلق به کتابخانه حسین علی محفوظ و چندین نسخه دیگری که در قرن ۵ کتابت شده است را از مهمترین و قدیمیترین نسخههای نهجالبلاغه برشمردهاند.[۱۱۰]
چاپ
نهجالبلاغه در کشورهای ایران، مصر، لبنان، سوریه، قطر، همراه با شرحها و ترجمههای مختلف صدها بار چاپ شده است.[۱۱۱] قدیمیترین چاپ کتاب نهجالبلاغه مربوط به سال ۱۲۴۷ قمری در تبریز است.[۱۱۲] برخی از صاحبنظران مهمترین چاپهای نهجالبلاغه را چاپ مصر در سال ۱۳۱۷ قمری با تحقیق و تعلیق محمد حسن نائلی مرصفی در دو جلد، چاپ بیروت با شرح محمد عبده در سال ۱۳۰۲ قمری، چاپ صبحی صالح در سال ۱۳۸۷ قمری در بیروت، چاپ سید علی نقی فیض الاسلام اصفهانی در سال ۱۴۰۵ قمری به همراه ترجمه فارسی و چاپ بنیاد نهجالبلاغه با تصحیح عزیزالله عطاردی از روی چند نسخه خطی و کهن در سال ۱۴۱۳قمری در تهران گزارش کردهاند.[۱۱۱]
مطالعه بیشتر
دانشنامه امام علی، جلد دوازدهم: این کتاب با حمایت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه با سرپرستی علیاکبر رشاد توسط نویسندگان متعدد تالیف و در سال ۱۳۸۰ شمسی منتشر شده است.
کاوشی در نهجالبلاغه: این کتاب توسط جمعی از محققان با حمایت بنیاد نهجالبلاغه در ۲۸۷ صفحه تالیف و در سال ۱۳۶۴ منتشر شده است.
آشنایی با متون حدیث و نهجالبلاغه: این کتاب توسط مهدی مهریزی تالیف و توسط دفتر نشر و تحقیقات مرکز جهانی علوم اسلامی در سال ۱۳۷۷ منتشر شده است.
آموزش نهجالبلاغه: این کتاب توسط سید محمد مهدی جعفری تالیف و توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۸۰ شمسی منتشر شده است.
امیرالمومنین و نهجالبلاغه: این کتاب با حمایت بنیاد نهجالبلاغه توسط عزیزالله عطاردی تالیف و در سال ۱۳۷۹ منتشر شده است.
پانویس
مصطفوی، «معرفی نهجالبلاغه»، ص ۲۳.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲،ص۱۱.
تهرانی، الذریعه، ۱۳۹۸ق، ج۲۴، ص۴۱۳.
نهج البلاغه، محقق عطاردی قوچانی، مقدمه سید رضی، ۱۴۱۳ق، ص۱.
نهج البلاغه، محقق عطاردی قوچانی، مقدمه سید رضی، ۱۴۱۳ق، ص۴.
دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه «نهج».؛ نهج البلاغه، محقق عطاردی قوچانی،۱۴۱۳ق، مقدمه سید رضی، ص۱.
عبده، شرح نهج البلاغة، قاهره، ص۱۰.
مصطفوی، «معرفی نهجالبلاغه»، ص ۳۵.
مصطفوی، «معرفی نهجالبلاغه»، ص ۳۵.
سروش، سخنرانی «علی(ع) در نهجالبلاغه»
نهجالبلاغه، ترجمه فیضالاسلام، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۴۲۳.
مصطفوی، رابطه نهجالبلاغه و قرآن، ۱۳۸۶ش، ص ۳۳-۳۴.
مصطفوی، رابطه نهجالبلاغه و قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۳۵؛ رفیعی، «اصالت علوی نهجالبلاغه»، ص۱۳۱.
رشاد، دانشنامه امام علی(ع)، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۵۰-۵۲.
رشاد، دانشنامه امام علی(ع)، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۷۸.
مویدی، «راهنمای پژوهش و تحقیق در نهج البلاغه»، ص۱۵۵.
امین، اعیان الشیعه، بیروت، ج۴۴، ص۲۱۸.
مصطفوی، رابطه نهجالبلاغه و قرآن، ۱۳۸۶ش، ص ۳۹.
استادی، کتابنامه نهجالبلاغه، ۱۳۵۹ش.
رجوع کنید به: الحسینی الخطیب، مصادر نهجالبلاغة و أسانيده، ۱۹۸۷م، ج۱، ص۱۰۶-۱۲۰.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۳۲.
مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۰.
ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ۱۳۳۷ش، ج ۷، ص۲۱۳.
ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ۱۳۳۷ش، ج ۷، ص۲۱۵.
جرداق، العدالة الانسانیة، ۱۹۷۰م، ج۱، ص۴۷.
جرداق، العدالة الانسانیة، ۱۹۷۰م، ج۱، ص۴۷.
جرداق، صوت العداله الانسانیه، ۱۹۷۰م، ج۱، ص۴۷.
مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۴.
الحسینی الخطیب، مصادر نهجالبلاغة و أسانيده، ۱۹۸۷م، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.
مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۷.
«بندی از شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید»، کتابخانه و موزه ملی ملک.
مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۹.
عبده، شرح نهج البلاغة، قاهره، ص۱۰.
عبده، شرح نهج البلاغة، قاهره، ص۱۰.
ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ۱۳۳۷ش، ج۱۱، ص ۱۵۳.
ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ۱۳۳۷ش، ج۱۱، ص ۱۵۳.
مکارم شیرازی، پیام امام، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۲.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۴۴.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۴۵.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۴۴.
محمدی و دشتی، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، ۱۳۶۹ش، ص یک.
نهج البلاغه، ترجمه شهیدی،۱۳۷۷ش، مقدمه شهیدی، ص: ید.
نهج البلاغه، ترجمه شهیدی،۱۳۷۷ش، مقدمه شهیدی، ص: ید.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۱۹.
مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۵۹- ۳۶۰.
بحرانی، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۵۱؛ شهرستانی، پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ش، ص۶۰.
طالقانی، پرتوی از نهجالبلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۳-۱۴۲.
مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۵۹؛ طالقانی، پرتوی از نهجالبلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۰.
مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۵۹.
خویی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ۱۳۵۸ش، ج۶، ص۷۰؛ مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۵۹.
نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۵ق، خطبه ۸۳، ص۱۳۳.
شهیدی، ترجمه نهجالبلاغه، ۱۳۷۷ش، ص۶۰-۶۵.
مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۶۰؛ شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ص ۲۲۷.
مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۶۰؛ شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ص ۲۲۷.
مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۶۰؛ شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ص ۲۲۷.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۱۹.
دشتی، فرهنگ موضوعی کلیات نهجالبلاغه، موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین، ص۳۵۹؛ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی،۱۳۷۷ش، مقدمه شهیدی، ص ید.
بهشتی، صدریه، «اخلاق سیاسی در نامه های نهج البلاغه»، ص۱۲.
نهج البلاغه، ترجمه شهیدی،۱۳۷۷ش، مقدمه شهیدی، ص ید.
نهج البلاغه، ترجمه شهیدی،۱۳۷۷ش، مقدمه شهیدی، ص ید.
محمدی و دشتی، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، ۱۳۶۹ش، ص یک.
نهج البلاغه، ترجمه شهیدی،۱۳۷۷ش، ص۳۶۰.
دین پرور، «نهج البلاغه، منشور جاودان»، ص۶۰.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۷۷.
سبحانی تبریزی، «گذری بر نهجالبلاغه»، ص۴۵-۴۶.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۷۸.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۷۸-۷۹.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۷۳.
استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ۱۳۵۹ش، ص۳-۴.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۱۱۹.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۷۶-۷۷.
الحسینی الخطیب، مصادر نهج البلاغة وأسانیده، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۲۶.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۱۲۴.
نجف زاده، دانش حدیث، ص۲۷۳.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۲۸.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۲۸-۲۹.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۲۲.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۲۵.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص ۲۵-۲۷.
مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۴۷-۳۵۱.
خامنهای، بازگشت به نهجالبلاغه، ۱۳۷۲ش، ص۲۳؛ مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۳۷۲ش، ج۱۶، ص۳۴۷-۳۵۱.
دین پرور، «نهج البلاغه، منشور جاودان»، ص۶۱.
پژوهشهای نهجالبلاغه، «نهجالبلاغه پارسی در بوته نقد»، ص۹۸.
دین پرور، «نهج البلاغه، منشور جاودان»، ص۶۱.
تمبرهای ایران، ۱۳۶۰ش، ص۱۹.
مراجعه شود به سایت فصلنامه: www.nahjmagz.ir
مراجعه شود به سایت فصلنامه: https://nab.basu.ac.ir
دین پرور، «نهج البلاغه، منشور جاودان»، ص۶۱.
پژوهش و حوزه، «منهج النور (دانشنامه علوی)»، ص۱۶۴-۱۶۷.
ماهنامه رهآورد نور، «لوح فشرده موسوعه نهج البلاغه»، ص۳۸.
سجادی، «معرفی CD نهج البلاغه حوزه علمیه اصفهان»، ص۲۲۵.
شمیم یاس، «بنیاد نهجالبلاغه»، ص۶۱.
قرن هشتم، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۵ش، ص۱۴؛ شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۵-۱۱۶.
قرن هشتم، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۵ش، ص۱۴؛ شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۵-۱۱۶.
نگاه کنید به: شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۵- ۱۲۵.
شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۵.
قرن هشتم، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۵ش، ص۱۴.
شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۹؛ رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۲۱.
شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۷.
ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ۱۳۳۷ش، ج۱، ۸-۹.
شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۷.
شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۹ .
یعقوبی، مشاکلهالناس لزمانهم، بیروت، ص۴۸ و ۱۲.
مسعودی، مروجالذهب، مصر، ج۲، ص۴۱۷.
حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۶۱.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۷۰.
شوشتری، بهجالصباغه فی شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۷-۲۳.
رشاد، دانشنامه امام علی(ع)، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۸۳.
الطباطبائي، «في رحاب نهج البلاغة»، ص۷-۲۴.
رشاد، دانشنامه امام علی(ع)، ۱۳۸۰ش، ج۱۲، ص۸۴-۸۵.
رشاد، دانشنامه امام علی، ۱۳۸۰، ج۱۲، ص۸۰.
الطباطبائي، «في رحاب نهج البلاغة»، ص۲۴.
منابع
ابنابیالحدید، عزالدین ابوحامد، شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، قم، کتابخانه عمومی آیتالله مرعشی نجفی، ۱۳۳۷ش.
استادی، رضا، کتابنامه نهجالبلاغه، تهران، بنیاد نهجالبلاغه، ۱۳۵۹ش.
الحسینی الخطیب، السید عبد الزهراء، مصادر نهج البلاغة وأسانیده، بیروت، دار الزهراء، ۱۴۰۹ق.
الحسینی الخطیب، السید عبدالزهرا، مصادر نهجالبلاغة وأسانيده، دمشق، مکتبه محمد السعید الطریحی، ۱۹۸۷م.
الطباطبائي، السيد عبد العزيز، «في رحاب نهج البلاغة»، تراثنا، شماره ۲۹، شوال و ذوالقعدة و ذوالحجة ۱۴۱۲ق.
بحرانی، میثمبن علیبن میثم، شرح نهجالبلاغه، دفتر نشر الکتاب، ۱۳۶۲ش.
بهشتی، احمد؛ صدریه، پیام، «اخلاق سیاسی در نامه های نهج البلاغه»، فصلنامه پژوهشهای نهجالبلاغه، شماره ۳۰-۳۲، پاییز ۱۳۸۹ش.
«بندی از شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید»، کتابخانه و موزه ملی ملک، تاریخ بازدید: ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ش.
پژوهش و حوزه، «منهج النور (دانشنامه علوی)»، نشریه پژوهش و حوزه، شماره ۱۵، پاییز ۱۳۸۲ش.
پژوهشهای نهجالبلاغه، «نهجالبلاغه پارسی در بوته نقد»، فصلنامه پژوهشهای نهجالبلاغه، شماره ۱، پاییز ۱۳۸۰ش.
تمبرهای ایران، قم، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، ۱۳۶۰ش.
تهرانی، آغابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشيعه، محقق علینقی منزوی، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم، ۱۳۹۸ق.
جرداق، جورج، الامام علی صوت العدالة الانسانیة، بیروت، دار مکتبة الحیاة، ۱۹۷۰م.
حرانی، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول،تحقیق علیاکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۰۴ق.
خامنهای، سید علی، بازگشت به نهجالبلاغه، تهران، بنیاد نهجالبلاغه، ۱۳۷۲ش.
خویی، میرزا حبیبالله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۵۸ش.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۶ش.
دین پرور، «نهج البلاغه، منشور جاودان»، فصلنامه پژوهشهای نهجالبلاغه، شماره ۲ و ۳، زمستان ۱۳۸۰ش.
رشاد، علیاکبر، دانشنامه امام علی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰ش،
رفیعی، بهروز، «اصالت علوی نهجالبلاغه»، فصلنامه روششناسی علوم انسانی، شماره ۲۶، بهار ۱۳۸۰ش.
سبحانی تبریزی، جعفر، «گذری بر نهجالبلاغه»، فصلنامه قبسات، شماره ۱۹، بهار ۱۳۸۰ش.
سجادی، سید احمد، «معرفی CD نهج البلاغه حوزه علمیه اصفهان»، نشریه پژوهش و حوزه، شماره ۳، پاییز ۱۳۷۹ش.
شمیم یاس، «بنیاد نهجالبلاغه»، مجله شمیم یاس، شماره ۷، مهر ۱۳۸۲ش.
شوشتری، محمد تقی، بهجالصباغه فی شرح نهجالبلاغه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷ش.
شهرستانی، سیدهبهالدین و دیگران، مقالاتی پیرامون نهجالبلاغه، تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۸۷ش.
شهرستانی، سیدهبهالدین، پیرامون نهجالبلاغه،قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
عبده، محمد، شرح نهج البلاغة، تصحیح محمدمحیی الدین عبدالحمید، قاهره، مطبعة الاستقامه، بی تا.
قرن هشتم، شرح نهجالبلاغه، مصحح عزیزالله عطاردی، تهران، بنیاد نهجالبلاغه، ۱۳۷۵ش.
ماهنامه رهآورد نور، «لوح فشرده موسوعه نهج البلاغه»، ماهنامه رهآورد نور، شماره ۱۳، شهریور ۱۳۷۹ش.
محمدی، سیدکاظم و دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، قم، نشر امام علی(ع)، ۱۳۶۹ش.
مسعودی، علیبن حسین، مروجالذهب، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر، مطبعه السعاده.
مصطفوی، جواد، رابطه نهجالبلاغه و قرآن، تهران، بنیاد نهجالبلاغه، ۱۳۸۶ش،
مصطفوی، سید جواد، «معرفی نهچالبلاغه»، مشکات، شماره ۴۰۱، پاییز ۱۳۶۱ش.
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۲ش.
مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام؛ شرح تازه و جامعی بر نهجالبلاغه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
مویدی، ابوالحسن، «راهنمای پژوهش و تحقیق در نهج البلاغه»،فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۱، بهار ۱۳۸۹ش.
نجفزاده بار فروش، محمدباقر، دانش حدیث، تهران، ماجد، ۱۳۷۳ش.
نهج البلاغه، تحقیق عزیزالله عطاردی قوچانی، تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق.
نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷ش.
نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، تهران، نشر اسوه، ۱۴۱۵ق.
نهج البلاغه، ترجمه سید علی نقی فیضالاسلام، تهران، انتشارات فقیه، ۱۳۷۹ش.
یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب بن واضح، مشاکلهالناس لزمانهم، تحقیق ولیم ملورد، بیروت، دارالکتاب الجدید.