به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، امام صادق (علیه السلام) فرمود: من قَبِلَ الله منه صلاةً واحدةً لم یعذّبه؛ اگر خداوند از کسی دو رکعت نمازش را قبول کند، او را عذاب نمیکند. این نشان دهنده اهمیت حفظ داشته هایمان است.
یکی از عوامل مهمی که در مسیر کمال و رسیدن به سعادت ابدی از اهمیت فراوانی برخوردار میباشد، تلاش انسان برای حفظ سرمایهها و اندوختههای معنوی است که در طول زندگی به آنها دست پیدا کرده است.
*اهمیت و ضرورت
عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده:
چرا حفاظت از داشتهها سخت است؟
شیطان پیشنهاد خراب کردن تمام سرمایه را نمیدهد، درجهای سرمایه ات را خراب میکند.
شیطان برای اینکه فطرت پاک نوجوانی و جوانی را به فطرت صدامی تبدیل کند، پروژه میچیند.
اول بدبختی مؤمن چه زمانی است؟
حفظ داشته نورانی، باعث بهشتی شدن میشود.
اثر و نتیجه حفظ یک داشته، چیست؟
مسیر نزدیک شدن انسان به عصمت کدام است؟
اگر خدا ببیند فردی برای حفظ داشته هایش تلاش میکند، به او کمک میکند.
"خوشا به حال جوانی که احساس میکند پیر شده است"، یعنی چه؟
اعضا و جوارح برای حفظ داشته، همکاری میکنند
جلسه قبل بحث خدمات اجتماعی و موانعی که در خدمات اجتماعی وجود دارد گفته شد، مثل فساد موجود در بدنه جامعه که فعلاً یک راه حل هم برای آن اندیشیده شد.
چرا حفاظت از داشتهها سخت است؟
قسمت دوم بحث کنترل داشتهها است. به این معنا که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم و پیامبر (ص) در احادیث تکیه زیادی بر این داشتند که داشتن و اندوختن و پاک شدن چندان سخت نیست؛ انسان در یک لحظه و با یک اتفاق میتواند پاک شود، البته به شرطی که فقط حق الله باشد. آنچه که سخت است، حفاظت کردن از داشته هاست. یعنی سرمایه دار شدن معنوی، به سختی نگهداری سرمایه نیست، که این مسئله به دو دلیل است:
۱- خود انسان.
۲- کید شیطان.
خود انسان به معنای نفْس است. نفْسِ انسان توانایی اینکه آرام آرام داشتهها را بر باد دهد دارد، به گونهای که خودش هم اصلاً نفهمد، شیطان هم به همین شکل عمل میکند، او نیز میتواند داشتههای انسان را بر باد دهد، بدون اینکه انسان بفهمد، یعنی در حقیقت هیچ آدم عاقلی نیست که ۳۰ روز ماه رمضان، دهه فلان، کربلا، حج، مشهد و برخی عبادتهای بسیار پر زحمت مثل جهاد و جبهه و جنگ و مجروحیت و درد کشیدن را حاضر باشد که بفروشد.
حاضر نیست یک روز از ماه رمضان که رنج و تعبی کشیده است و تشنگی و گرسنگی را تحمل کرده است را از دست بدهد، اگر به من و شما باشد خیلی از داشته هایمان مراقبت میکنیم و، چون امثال ما حاضر نیستیم که اینها را از دست بدهیم و یا معاملهای بکنیم که با سودهای زودگذر و لذتهای آنی، این همه زحمت را بر باد بدهیم، نفْس و شیطان توطئه هایشان را شروع میکنند.
با یک مثال قدیمی عرض میکنیم که برای ادامه و کنترل و محافظت چه باید کرد.
یکی از بحثهای آموزش در گشتهای شناسایی، حرکت با قطب نما است.
مثلا میگویند شما باید در شب تاریک از این مسیر حرکت کنی و به هدف برسی، هدف، ۳۰ کیلومتر آن طرف است.
چگونه؟ با قطب نما، در تاریکی بدون قطب نما حرکت کردن رسماً به معنای گم شدن است.
بچهها در ساعت ۴ بعد از ظهر، برای آموزشِ کوهستان حرکت میکردند و قرار بود که چندین ساعت راه بروند تا برای نماز صبح به فلان منطقه رسیده باشند.
آن کسی که جلودار بود، یک درجه یک درجه و دو درجه دو درجه به راست میپیچید، ما بقی فکر میکردند که دارند مستقیم میروند. فرمانده، ساعتها همینطور به راه خود ادامه میداد. فردی هم که جلودار بوده، در هر یک کیلومتر مثلاً حدود دو درجه، فقط به مسیر انحراف میداده است. ماحصل این میشد که بعد از چندین ساعت به آنها میگفتند که برادرها آماده باشید تا نیم ساعت دیگر به جایی میرسیم و میتوانیم نماز صبح بخوانیم، یک دفعه به یک تپهای میرسیدند و زمانی که میآمدند پایین میدیدند که سنگرهایی که پشت سرشان بود، الان در مقابلشان است و میفهمیدند که این مسیر را دور زده اند و به سر جای خود برگشته اند، این بچهها چنان ذوق میکردند؛ یا حسین (ع)، یا ابالفضل (ع)، و بسیاری از آنها هم فکر میکردند که این از امدادهای غیبی است. نه عزیز من، تمام این مدت را پیچیده ای، اما خودت خبر نداری، چرا؟ چون ۹۰ درجه یا ۴۰ درجه نپیچیده ای، فقط ۲ درجه پیچیده ای.
شیطان پیشنهاد خراب کردن تمام سرمایه را نمیدهد، درجهای سرمایه ات را خراب میکند
برداشت جدید از این مثال قدیمی این است که از روز عید فطر به بعد برای بردن داشته هایت و برگرداندنت به جای قبل از رمضان، شیطان در هر دو سه روز، یک درجه تو را به راست میچرخاند، قطعاً به تو پیشنهاد نمیدهد که بیا اینها را خراب کن، فقط یک درجه.
مثلاً میگویند خیلی ماه رمضان خوبی بود، بیا پنج شنبه به جایی برویم و همه چیز را خراب کنیم، حاضری؟ نه، مگر دیوانه ام؟ ۴ سال جنگیدی و مثلاً سال ۱۳۹۴ تمام شد، بیا تا سال ۹۵ برنامهای بگذاریم و همه را خراب کنیم؛ مگر من دیوانه ام؟ من در این راه خون داده ام، تو دردهای بعد از مجروحیت من را احساس کردهای که بفهمی چقدر من بیچارگی کشیده ام؟
شیطان میگوید: شنبه یک جمله بگو، یک درجه به راست، دوشنبه یک نگاه کن، سه شنبه یک جمله را گوش کن، چهارشنبه یک فریاد بزن و... تو احساس نمیکنی که داری داشته هایت را بر باد میدهی، اول ماه رمضان، میبینید با همان حال و حسرتی وارد ماه رمضان میشوی که در سال قبل وارد شده بودی، یک دفعه میگویی خدایا چه شد؟ پس چرا ما رشد نمیکنیم؟ درجه به درجه، وسوسه به وسوسه، کلمه به کلمه، نیت به نیت، نفْس و شیطان روی اینها حساب باز میکنند و تو را یک درجه به راست میپیچانند، یک دفعه میبینی در آخر به سر جای اولت رسیده ای، پیچیدهای و خودت خبر نداری.
شیطان برای اینکه فطرت پاک نوجوانی و جوانی را به فطرت صدامی تبدیل کند، پروژه میچیند.
آدم بدهای مؤمنین و مؤمنات و آدم بدهای غیر مؤمنین و مؤمنات، هیچ کدام یک ساله و دو ساله و پنج ساله به آن درجهای از جنایت نرسیده اند، حتی رئیس جمهور آمریکا و اسرائیل و صدام حسین و حتی یزید، شیطان برای اینکه فطرت پاک نوجوانی و جوانی را به فطرت صدامی تبدیل کند، یک پروژه بیست ساله میگذارد و نیم درجه فقط میچرخاند.
مثلاً اگر شیطان پیشنهاد بدهد حالا که شب ۲۷ رمضان هم تمام شد، سر راه یک شیشه عرق هم بخر و همه چیز را خراب کن، آیا میپذیری؟ شیطان انقدر احمق است که چنین پیشنهادهایی به ما بدهد؟ اینگونه عمل میکند که شب، هنگام خواب تا به یاد یک درجه انحرافت به راست افتادی، به تو میگوید که چقدر وضع مردم خراب است، عرق و ورق و جنایتها و چه دنیای کثیفی شده است؛ که تو فراموش کنی که یک درجه پیچیده ای، کلاً شیطان به بسیاری از افراد چندان کاری ندارد، اما تو برایش مهم هستی، مراقب درجات پیچیدن باش، حداقلِ این مسئله این است که دور زدهای و سال دیگر هم همچنان همین جا هستی.
از آیت الله بهجت (ره) سوال کردند دلیل اینکه مرحوم آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی به این مراتب رسید چه بود؟ فرمود: هیچ، فقط داشته هایش را حفظ میکرد، همین، اگر چیزی را جمع میکرد، آنها را بر باد نمیداد، و این برایش باعث برکت میشد.
اول بدبختی مؤمن چه زمانی است؟
طرف خدمت امام صادق (ع) آمد و گفت مادر بزرگم از دنیا رفته است، در خواب که او را دیدم وضعش خیلی خوب بود، این رویا صادقه است؟
- بله صادقه است
- مادر بزرگ من کار چندان بزرگی نمیکرد، برای من جای تعجب است
- این آدم بی سواد، تسبیحات حضرت زهرا (س) را بعد از نماز واجب، هیچگاه ترک نکرد
پیامش این است که اگر بتوانی یک داشته را سالم با خود ببری، میتواند راهی از نور را برایت باز کند که خدا دیگر به هیچ چیز تو نگاه نکند.
مرحوم آقای شوشتری در نجف نقل میکردند که یکی از اولیاء خدا پیش من آمد و گفت: فلانی فردا خواهد مرد، اگر الان حرکت کنیم به تشییع جنازه اش خواهیم رسید.
اما زمانی که ما رسیدیم هنوز نمرده بود. (می خواهم بگویم که این قطعا معجزه است) یک ساعت بعد مرد، بعد از فوتش دیدم که همه دارند در مورد او بد میگویند؛ راحت شدیم که رفت، عوضی، به آن، ولی خدا گفتم: ببخشید تو مرا برای تشییع جنازه چه کسی آورده ای؟
او یک داشته داشت؛ به عشق حضرت علی اصغر (ع) اگر کودکی را میدید، هرکاری که لازم بود میکرد. خدا از بالا به پایین یک نگاهی کرد و گفت این فرد نسبت به طفل، چون صغیر و دست بسته است و زور ندارد رحم کرد، الان دست بسته او را در قبر گذاشته اند، همین یک داشته اش برای من بس است، من از او کم نمیآورم، فلذا شیطان نمیگذارد که حتی یک داشته ات را سالم نگه داری، هرطور که شده آن یکی را هم خراب میکند.
اثر و نتیجه حفظ یک داشته، چیست؟
آیا این توصیه شما از نظر اخلاقی تام و کامل است؟ بله، چون اگر یک داشته را به سلامت نگه داری، قدرتی دارد که مابقی داشته هایت را نیز حفظ کند و بعد از چند ماه میبینی که داشتهها دو برابر و سه برابر و... میشود.
مسیر نزدیک شدن انسان به عصمت کدام است؟
به قول آیت الله العظمی جوادی آملی نزدیک شدن انسان به عصمت، از همین مسیر است، یکی را حفظ میکند، جلوتر میرود. بعد کم کم اینها میشوند دو تا و سه تا و... بدون اینکه حتی نیّت کند، خودش خود به خود کارش را انجام میدهد.
اگر خدا ببیند فردی برای حفظ داشته هایش تلاش میکند، به او کمک میکند.
مثلاً یک نفر میگوید من میخواهم از بعد از ماه رمضان حتی یک کلمه خلاف نگویم، زبانم را کنترل کنم. هرجا هم ببینم که احتمال دارد که از کنترل خارج شود آن را میبندم. در این چند ماهی که زبانش را کنترل کرده است، آرام آرام چشمش هم به سمت خود کنترلی بیشتر میرود، کم کم گوش و قلبش هم به سمت خود کنترلی میروند و زمانی که خدا ببیند که این فرد دارد برای حفظ داشته هایش تلاش میکند؛ "أنَّ اللهَ یحولُ بینَ المرءِ وَ قَلبِه"، خداوند بین خودش و قلبش یک حائل میکشد و او را در حفظ داشته هایش کمک میکند.
اگر تو برایت مهم نباشد که از دست برود، خدا هم میگوید برایش مهم نیست، اما اگر مهم باشد، من کمکت میکنم. "اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکمْ لِمَا یحْییکمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ"، حائل میگذارم و مراقبت میکنم
"خوشا به حال جوانی که احساس میکند پیر شده است"، یعنی چه؟
بنده خدایی میگفت من توبه کرده ام و اکنون میلم به گناه خیلی کم شده است، احساس میکنم که پیر شده ام، این که انقدر غرایضم ضعیف شده، پیر نشده ام؟ نقل از پیامبر (ص) است که فرمودند: "خوشا به حال جوانی که احساس میکند پیر شده است"، به این معنا نیست که بگوید الان دیگر وقت مردن است و رفتم تابوت خریده ام، نه، بلکه به این معناست که "خوشا به حال جوانی که آنقدر بر غرایض خودش مسلط است که احساس میکند غرایظش پیر و ضعیف هستند".
اعضاء و جوارح برای حفظ داشته، همکاری میکنند
این، بر اثرِ یک داشته است. یک داشته را جدّی گرفته ام و باعث شد که ما بقی داشتههای من را تقویت کند. زمانی که آرام آرام تمام اعضاء، جوارح و ذهن من شروع به بازسازی خود و حمایت از همدیگر کنند، به گونهای که اگر چشم خطایی کرد، زبان آن را جبران میکند،
اگر زبان خطایی کرد گوش آن را جبران میکند، اگر گوش خطایی کرد اعضاء و جوارح جبران میکنند و ناخودآگاه من را به سمت سجده میکشانند و میفهمم که اعضای من هم دارند از کنترل من حمایت میکنند، اینجاست که خداوند میفرمایند، چون استجابت کرده ای؛ "اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ"، خدا هم میآید و آن را حمایت میکند؛ "أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ".
منبع: حوزه، شبستان