پخش زنده
امروز: -
مدیرعامل بورس کالا اعلام کرد: بورس کالا، نقش تب سنج و دماسنج اقتصاد ایران را بر عهده دارد و به خریداران نشان میدهد که قیمت واقعی کالای معامله شده چقدر است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، سیدجواد جهرمی عملکرد بورس کالا را در برنامه صف اول بررسی کرد.
آقای یاسر قدسی؛ مجری: وقتی صحبت از بازار سرمایه به میان میآید معمولاً تصور اصلی که ما از بازار سرمایه داریم و به ذهن ما میرسد، همین بازار سهام است که به اشکال مختلفی وجود دارد، اما بازار سرمایه منحصر در سهام داری نیست، انواع دیگری از بازار سرمایه هم، هم در دنیا و هم در ایران وجود دارد که از جمله آنها بورس انرژی و بورس کالا است و بیشتر از اینها هم مثالهایی دارد.
سؤال: برای کسانی که بورس کالا را نمیشناسند، اول مقدمهای بگویید که بورس کالا کارش چیست؟
سیدجواد جهرمی: سال ۸۲ پیرو نیازهایی که در کشور احساس شد، بورس فلزات شکل گرفت، بعد از آن بورس کشاورزی و بعد از قانون بازار در سال ۸۶، از ادغام این دو بورس کالا تشکیل شد. بسیاری از نیازهایی که آن روز در موردش بحث شد و احساس شد که باید بورس کالا باشد؛ امروز هم در وضعیت اقتصادی کشور وجود دارد. ما دغدغههایی در مورد فاصله بین محصولی که در کارخانه فروش میرود و محصول در بازار آزاد داشته ایم. بحث حواله فروشیهایی که وجود داشته، بحثهای رانتهای قیمتی که مطرح بوده، و از آن سمت بروکراسی اداری که بر اساس آن مجوزها صادر میشده یا بحث امضای طلایی و ... که بارها و بارها در مورد آن شنیده شده، آن موقع باعث شد که هم در قوانین برنامه و بعد در قانون بازار، مجموعه حاکمیت از لحاظ قانونی به دنبال تشکیل جایگاهی مثل بورس کالا باشد.
از آن روز تا الآن گامهای متعددی برداشته شده و این نهادی که در اقتصاد کشور از بورس فلزات بخواهیم حساب کنیم؛ ۲۰ سالگی اش را میگذراند و رو به تکامل حرکت کرده است. بورس کالا کارکردهای مختلفی برای تمامی بخشهای اقتصاد کشور داشته، اگر بخواهیم نگاه کنیم، زمانی که بورس کالا آغاز میشود، ما تعداد محدودی عرضه کننده و شاید خریدار داشتیم، امروز رشد همان عرضه کنندهها و خریدارها نشان میدهد که بورس کالا توانسته جایگاه خود را به دست بیاورد و رشد کند.
سال گذشته ما نزدیک به ۷۰۰ عرضه کننده در بورس کالا داشتیم، بیش از هزار قلم کالا مورد معامله قرار گرفته است. ۱۱۸ میلیون تن تقریباً محصولاتی بوده که در بورس کالا عرضه شده و امسال تا الان نزدیک به ۹۵ میلیون تن محصول معامله شده که اگر همین روند را در ادامه سال هم شاهد باشیم به حدود ۱۴۰ میلیون تن محصول خواهد رسید. برای این که تقریب به ذهن شود، این عددی که درباره آن صحبت میکنیم تقریباً معادل ۲۱ درصد حمل و نقل جادهای کشور میشود یا از لحاظ ارزش به آن نگاه کنیم؛ میشود در حدود ۹ تا ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی کشور در بورس کالا معامله میشود.
سؤال: بورس کالا تا همین جا؛ یعنی یک بازاری برای خرید و فروش کالا، یعنی اگر فرض کنیم آن مدلی که برای تعیین قیمت سکه و خرید و فروش سکه در سبزه میدان وجود دارد هر روز صبح همین را سامانهای اش کنیم و از سکه سرایت بدهیم و تکثیرش کنیم به کالاهای مختلف، این میشود بورس کالا؟
جهرمی: نه، ما کارکردهای مختلفی داریم در بورس کالا، به واسطه این سؤال شما، من شاید از کارکردهای ملموستر صحبت کنم. یکی از کارکردهای ما؛ تضمین معاملات است و این که از طرفین معامله میتوانیم جرایم را بگیریم.. سال گذشته که معاملات خودرو داشتیم تا امروز که باهم صحبت میکنیم؛ ۴۲ میلیارد تومان جریمه از خودروسازان اخذ کردیم و به حساب مردمی که خودرو را با تأخیر تحویل گرفتند پرداخت کردیم.
شاید تا قبل از بورس کالا چنین چیزی در کشور وجود نداشت که با این نرخ مردم اگر خودرویی دیرتر تحویل میگیرند بتوانند بیایند جایی شکایت کنند و خسارت تأخیر در تحویلش را بگیرند. مثلاً یک خودرویی را یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان خریده بود در بورس کالا، ۲۰۰ میلیون تومان فقط جریمه تأخیر از خودروساز دریافت کرد. حالا از یک روز تا زمانهای بالاتر. جریمهای هم که ما پرداخت میکنیم به حساب همان کسی پرداخت میشود که متضرر شده و مال را دیرتر تحویل گرفته، در حالی که اگر جای دیگری، نهاد دیگری بخواهد جریمهای را انجام دهد، پول میرود در خزانه و لزوماً به آن فردی که حقش خورده شده نخواهد رسید. پس یکی از کارکردهای بورس کالا این است که معاملات طرفین را تضمین کند. هم در کیفیت و هم در سررسید تحویل.
این که در مورد خودرو مثال زدم، در مورد سایر محصولات هم صادق است، خودرو، چون ملموس است برای مردم مثال زدم. ما از خودروسازها سال گذشته چیزی در حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان ضمانت نامه بانکی دریافت کردیم تا محصول خود را عرضه کنند. به واسطه پشتوانه قانونی که وجود داشت و اگر میخواستند در این ساختار عرضه کنند باید این را میپذیرفتند. فکر نمیکنم جای دیگری در کشور بوده که بتواند چنین ضمانت اجرایی داشته باشد و بخواهد از خودروساز یا سایر موارد جریمهای اخذ کند یا ضمانتی بگیرد و به مردم پرداخت کند. پس یکی از کارکردهای بورس کالا میشود رسیدگی به شکایات که ما در صنایع هم داریم. شاید به زمانهای خیلی دور برگردیم، بعضی دوستان در صنایع میگفتند که ما شاید باری را از شرکتی خریدیم، میترسیدیم که شکایت کنیم، اصلاً نمیدانستیم که میتوانیم شکایت کنیم و بگوییم این باری که از شما خریدیم از لحاظ کیفی مسئله دارد. امروز شرکتها میآیند در صنایع پایین دستی شکایتشان را انجام میدهند اگر به حق باشد کارشناس بررسی میکند و در نهایت حکم میدهد. مواردی داشتیم که بار جا به جا شده، یعنی به شرکت برگردانده شده، جریمه پرداخت شده، در بعضی موارد محق نبودند و این ساز و کار باعث بلوغ هم صنایع پایین دستی، هم صنایع بالادستی شده است.
نکته مهمتری که عرض کنم؛ بورس کالا باعث شد که هم صنعت بالادست و پایین دست مان در کشور توأمان رشد کند. از سال ۹۵ تا الآن حجم معاملات محصولات پلیمری در بورس کالا بیش از ۷۰ درصد رشد کرده، مفهومش این است که صنعت پایین دست هم رشد کرده که توانسته محصول را جذب کند و محصول بالادست هم این نیاز را تأمین کرده است. گذشته از این خیلی وقتها این طور نبود، شاید برای خرید مواد اولیه به خیلی از واسطهها مراجعه میکردند.
امروز ما از همه اقصی نقاط کشور خریدار داریم که دارند میآیند از بورس کالا خرید میکنند. ما تعداد پنج هزار مشتری و خریدار داشتیم در سال ۹۵، امسال نزدیک به ۲۰ هزار تا رسیده و این نشان میدهد صنعت دارد در کشور ما رشد میکند. تأمین نیاز مواد اولیه شرکتها از موارد مهمی است که سبب رشد صنایع پایین دست میشود. ما این را توانستیم کم کم فراهم کنیم، چگونه؟به کمک ابزارها، به کمک سایر دستگاهها و ارکان حاکمیت؛ مثل وزارت صنعت، وزارت نفت و غیره، در کنار هم این موارد را انجام دادیم. گاهی بحث میشود بعضی صنایع، انحصاری اند یا قدرت انحصار دارند و غیره، اینها چگونه مدیریت میشود؟ ما آمدیم این جا کف عرضه شده که شرکت X شما مثلاً باید ماهی این قدر، هفتهای این قدر و بر اساس آن چیزی که نیاز تشخیص داده شود از طرف حاکمیت، عرضه کنی، خریدار میداند که هر هفته این محصولات با چه شرایطی عرضه میشود و میتواند برای آن برنامه ریزی کند. عرضه کننده میداند این را باید به بازار داخل تحویل دهد، اگر بخواهد از قدرت انحصاری اش استفاده کند یا این عرضه را انجام ندهد، بخشهای دیگر حاکمیت مثل سازمان حمایت یا ... میتوانند بیایند رسیدگی کنند و بگویند شما آن کف عرضه را رعایت نکردی و متناسب با موارد قانونی با او برخورد شود.
پس گامهایی در این سالها برداشته شده که بتوانیم این بازار را به بستری برسانیم که هر دو طرف باهم یعنی هم خریدار و هم عرضه کننده منتفع شوند. به نوعی دیگر بورس کالا خدمات دیگری برای عرضه کنندهها داشت، چون از شمول قیمت گذاری خارج شدند. حالا صنایع فولاد، پتروشیمی و ... توانستند خود را با همین فروشهایی که در بورس کالا دارند توسعه دهند. اگر امروز ما داریم از صادرکنندگان در بخشی از محصولات صحبت میکنیم یا صحبت میکنیم که میزان تولید ما در بخشی محصولات به شدت افزایش پیدا کرده، این ناظر بر این فرایندی بود که در بورس کالا برای شرکتها ایجاد شده است.
از نوع دیگری بخواهم از منظر دولت نگاه کنم، بورس کالا کمک شایانی به دولت برای اخذ درآمدهای مالیاتی کرده، پارسال چیزی در حدود ۸۵ هزار میلیارد تومان مالیات ارزش افزودهای که اخذ شده توسط معاملاتی بوده که در بورس کالا انجام شده، راحت دولت توانسته ببیند کجا معامله صورت گرفته و ارزش افزوده آن را اخذ کند. این را بگذاریم کنار که الآن خیلیها دارند در مورد مالیات و موارد دیگر صحبت میکنند، نمیدانند منشأ مالیاتی اش کجاست؟ آیا میشود رصد شود یا خیر؟ ولی این بستر الآن وجود دارد. از سمت دیگر کمکی که بورس کالا در حوزه اقتصاد مقاومتی کرده؛ بخشی از بندهای سیاستهای اقتصاد مقاومتی که صادر شده، بورس کالا دارد منطبق با آنها عمل میکند، یکی از بندها؛ بحث استانداردسازی و پوشش استاندارد کالاهاست، کالایی که الآن در بورس کالا عرضه میشود استاندارد و آنالیزش مشخص است و عرضه کننده باید متناسب با آن تحویل دهد. یک گام جلوتر از این که ما برداشتیم، انبارهایی که پذیرش کردیم . فرض کنید در حوزه محصول زعفران، کشاورز میرود محصول را به انبار تحویل میدهد، بر اساس آن آنالیزی که ما اعلام کردیم.
من اوایل سال مشهد بودم در اتاق بازرگانی مشهد، این را خود فعالان زعفران گفتند که این فرایند کمک کرد که زعفران ما حد استاندارد مناسبی پیدا کند. فرض کنید اگر قبلاً پوشال بیشتری زعفران تولید میشد، الآن به سمت زعفران نگین و سوپر نگین آمده؛ کشاورز با بهره وری بالاتر آمده، چون انبارها زعفران را فرض کنید نگین، سوپرنگین و ... تحویل میگیرند، مشتری که میخواهد بخرد میداند بر چه اساسی زعفران میخرد و این خود؛ یک فرایند استانداردسازی شکل داده بود ؛ یا در محصول جو و ذرت که ما در ماده ۳۳ داشتیم سال ۹۵، انباردار جو و ذرتی که تحویل میگرفت موظف بود بر اساس آن درصد افت و استانداردی که ما اعلام کردیم کالا راتحویل بدهد . گاهی شما گزارشهایی در خود صدا و سیما میبینید که کالایی که از انباری تحویل میشود به بخشی، لزوماً همه ذرت و جو نیست، ممکن است موارد دیگری غیر از این هم مخلوط شده باشد.
این آن چیزی بود که بورس کالا در حوزه استانداردپذیری توانست کمک کند. یا آن چه در سیاستهای اقتصاد مقاومتی است، در حوزه به روزرسانی شیوههای نظارت که بر بازار باید صورت بگیرد. به راحتی دستگاههای حاکمیت میبیند اطلاعاتی که در بورس کالا صادر میشود اطلاعات بر اساس معاملات واقعی است. شاید بعضی از سامانهها در کشور وجود داشته باشد، اطلاعاتشان؛ خوداظهاری باشد یا اطلاعاتشان قابل اتکا نباشد، ممکن است بعداً تغییر کند. اطلاعات بورس کالا، چون بر اساس معاملات شکل میگیرد، متقن است. من دادهها را برای سازمان امور مالیاتی، گمرک جمهوری اسلامی و دستگاههای نظارتی میفرستم، لذا زمانی که کسی بخواهد بررسی انجام دهد میتواند به راحتی به این دیتا دسترسی پیدا و رسیدگی کند. کما این که خیلی از پروندههایی که در سالهای گذشته رسیدگی شد، دستگاه قضایی از همین منبع آمد جلو استفاده کرد و حکم را صادر کرد. فرض کنید ما میخواهیم به عنوان حاکمیت و دولت ببینیم. ما اوایل که آمده بودیم بورس کالا، دیدیم همیشه بین بالادست و پایین دست اختلاف است، او میگفت من این قدر بار به بازار داخل دادم، دیگری میگفت شما ندادید. بعد جای متمرکز و دیتای واحدی وجود نداشت. کم کم این جا افتاد که دادهها شد بورس کالا.
وقتی دادهها بورس کالا شد، دیگر به راحتی قابل بررسی بود. آخر هر هفته هر معاون وزیر یا هر وزیری یا هر کسی میتواند ببیند این هفته فرض کنید فولاد، سیمان، پتروشیمی و هر محصولی در بورس کالا چه اتفاقی افتاده و اگر فرض کنید محصولی کاهش پیدا میکند، هشدارهای لازم را میتواند دریافت کند که در هفته آینده ممکن است برای این التهاب پیش بیاید، از الآن باید برویم جلویش را بگیریم. پس میشود آن هشدارها و علامتهایی که بورس کالا به سیاست گذار ارائه میکند تا بتواند بر اساس آن بیاید عملکرد انجام دهد و در جاهایی که فکر میکند دارد ناهنجاری یا اختلافی در بازار شکل میگیرد و قرار است به وجود بیاید جلویش را بگیرد. من مثالی بزنم؛ ما به عنوان بورس کالا؛ نقش تب سنج و دماسنج اقتصاد ایران را داریم یعنی ما آن جا نشان میدهیم که این کالاهایی که دارد در بورس کالا مورد معامله قرار میگیرد، فرض کنید یک کالایی با رقابت بالایی فروش میرود یا فرض میکنیم قیمتی که دارد برای معامله قرار میگیرد، قیمتش بالاتر از آن چیزی است که شما شاید انتظارش را داشته باشید.
یک راه این است که بگوییم این دماسنج و تب سنج اصلاً چرا نشان میدهد این را، اما آن چیزی که میتواند کمک کند به سیاست گذار؛ بررسی علتهایی است که نشان داده این انحراف وجود دارد یا تب این بیمار چرا بالا است. مثال میزنم؛ فرض کنید در حوزه محصولات پت بطری که برای تولید آب معدنی، مواد اولیه ظرفهای نوشابه، شیر، دلستر و ... استفاده میشود، الآن با رقابت بالایی در بورس کالا مورد معامله قرار میگیرد، این وقتی به سیاست گذار ما هشدار میدهد که اختلافی که وجود دارد، شما هر هفته این را نگاه میکنید که آن چیزی که شما همه تولیدات داخل را داری در بورس کالا عرضه میکنی، چیزی از جای دیگر نیست بلکه آن چیزی که تولید میکنند، عرضه میکند در بورس کالا، ولی شما هر هفته میبینی یک التهابی در بازار وجود دارد، این پیام را به شما میرساند که میزان تقاضای شما در این محصول به هر دلیل در سالهای گذشته رشد کرده است.
من در بورس کالا تقاضایم از سمت وزارت صنعت میآید در این کالاها که تولید کننده، سهمیه اش و ... را به من معرفی میکند و از آن سمت؛ عرضه را هم بر اساس توافقاتی که کردیم و کف عرضهای که شرکتها دارند باید بیایند عرضه هایشان را انجام دهند. وقتی این دارد همه عرضه را انجام میدهد، ما میبینیم تقاضای زیادتری وجود دارد و باعث این رقابت میشود، برای او این هشدار را میرسانیم که این بازار در حالت متعادل نیست. آقای سیاست گذار برای تعادل این بازار از ابزارهایی استفاده کنید تا بازار به تعادل برسد، مثل چه؟ در کوتاه مدت واردات این انجام شود. میخواهیم واردات انجام دهیم، این سؤال پیش میآید چقدر باید واردات کنیم؟ گاهی شما در کشور دیدید یک کالایی نیاز به وارداتش به وجود می آید، اما یک دفعه میبینید این قدر بیشتر از نیاز وارد میکنیم که سال بعد قیمت آن کالا یک دفعه افت میکند یا کسی که وارد کرده متضرر میشود یا کل بازار ممکن است بر هم بریزد به خاطر این که عددی که ما تخمین زدیم و واردات زدیم، عدد درستی نبوده. ولی این جا دوباره به ما کمک میکند میگوید؛ مثلاً هفتهای مثال میزنم دو هزار تن با توجه به تقاضایی که در بازار وجود دارد و به نظر میرسد تقاضای واقعی باشد و دادههایی که از سمت وزارت صنعت میآید به ما میگوید هفتهای دوهزار تن ما کمبود داریم در این کالا، پس الآن باید هفتهای دو هزار تن وارد شود.
اگر این واقعاً برای بلندمدت است، سیاست بعدی که باید سیاست گذار داشته باشد باید مجتمعی در داخل کشور بزنیم که این محصول را در بلندمدت برای ما تولید کند و مازاد این برود به سمت صادرات. این هم کمک میکند که آن قیمت، قیمت التهابی نباشد و نیاز هم به دست دادن دماسنج...، با توجه به ابزارهای مختلفی که در بورس کالا وجود دارد؛ اعم از قراردادهای نقد، نسیه، سَلَف، قراردادهای بلندمدت در قالب کشف پرمیوم و غیره، امکان مدیریت بازارهای مختلف وجود دارد. این آن پتانسیلی است که ما میتوانیم با استفاده از ظرفیت بورس کالا در اختیار مجموعه حاکمیت، مصرف کنندگان و تولید کنندگان قرار دهیم.
مجری: یک دعوای قدیمی همیشه بین بورس کالا بوده و وزارت صمت، مربوط به این دولت هم نیست، دولتهای مختلف همیشه اختلافی بین این دو بوده و اختلاف، اختلاف فنی و کارشناسی است. هر کدام هم دلایلی میآورند برای خود، این دعوا؛ دعوای ریشه داری است، من میخواستم با این مقدمه بگویم بعضی جاها متهم میشود بورس کالا به این که مثلاً باعث افزایش قیمتی میشود بیش از آن چیزی که باید.
سؤال: دفاع کنید از خود و بگویید که شما واقعاً باعث گرانی سیمان نشدید آیا؟ همین حرف درباره میلگرد و آهن هم مطرح است.
جهرمی: پیرو بحثی که چند دقیقه قبل داشتیم، ما در بورس کالا میگوییم این قیمتی که کشف شده ناظر به یک سری عرضه و تقاضا است. در همین گزارشی که شما پخش کردی د، موارد مختلفی را در گزارش مطرح کردند، مثلاً بحث قطعی برق را مطرح کردند. زمانی که در مورد یک کالا میخواهیم صحبت کنیم، این که این قیمتی که دارد متأثر از چیست؟ ۱- باید ببینیم با چه داریم مقایسه اش میکنیم، در علم آمار، خیلی چیزها مغالطه میکنند یا مبنای مقایسه ها، مبنای مقایسه درست و دقیقی نیست. پس باید همه اینها را یکسان کرد. نکته دوم؛ عوامل مؤثر بر قیمت هر محصولی را باید جداگانه بررسی کرد و به همان سؤال برسیم که سیاست گذارد برود ببیند که آن دماسنج برای اینکه به آن دمای مورد نیازش برسد باید چه کار کند؟ کلی در مورد تمام کالاها عرض میکنم؛ ممکن است یک کالایی، تولید کنندگان انتظار داشته باشند که در هفتهها یا ماههای آینده کاهش عرضه داشته باشیم؛ امروز تقاضایش افزایش پیدا میکند. مثال؛ نبود اطمینان از این که آیا مثلاً در ماههای آینده برای گاز چه اتفاقی میافتد یا در تابستان برای برق چه اتفاقی میافتد و غیره.
یا کالایی نیاز به واردات دارد؛ مثل همان محصول بطری که عرض کردم، نیاز به واردات دارد، پس شاید تا نزدیکی قیمت وارداتی اش این اتفاق بیفتد. یا کالای دیگری قرار است برود به تعمیرات اساسی یک شرکتی قرار است برود، دو ماه دیگر، سه ماه دیگر، یک ماه دیگر و این تأثیرش را میگذارد. اگر خاطرتان باشد فکر کنم سال گذشته بود این یونولیتهای سقفی که استفاده میکردند قیمتش خیلی افزایش پیدا کرده بود در پلی استایرن، گزارشهای زیادی بود منتهی خیلی گران شده بود، اما به خاطر چه گران شده بود؟ به خاطر این که ماده اولیه اش که استایرن مونومر بود در یک بازهای آن شرکت رفته بود تعمیرات اساسی، وارداتی هم صورت نگرفته بود و واردات با تأخیر صورت گرفت. وقتی عرضه ماده اولیه کم شود قطعاً محصول بعدی، آنطور که همه انتظار دارند نخواهد بود، افزایش قیمت پیدا میکند. آن جا دقیقاً همین را میگفتند که در بورس کالا این قدر رقابت خورد یا گران شد. بحث ما همان بود که ما به عنوان شاخص نشان میدهیم که این که این قدر قیمت خورده، مسئله اش در خوراک استایرن مونومر است که برویم آن را شروع کنیم به واردات کردن تا بازار تنظیم شود.
پس همه چیز در بورس کالا اتفاق میافتد و اگر کسی تصورش این است که بالاتر از یک عددی معامله میشود، یک مثال دیگری بزنم؛ شاید در زنجیره پسینی و پیشینی یک کالا، تصمیماتی در بخشهای دیگری گرفته شده که دارد اثرش را روی این بازار میگذارد، شاید مثلاً یک بخشی از زنجیره را ما اعلام میکنیم شما مثلاً نرخ ارزت باید بر اساس مثلاً بازار مبادله برگردد. زنجیره قبلی یا بعدی آن را مثلاً میگوییم شما میتوانید طلا هم بیاوری، معلوم است که اینها روی هم یکی یکی تأثیر میگذارد و ما شاید شاهد قیمتهای جدیدی باشیم. پس به راحتی نمیتوانیم بگوییم یک کالایی که افزایش قیمت پیدا کرده، دقیقاً مسئله اش کدام است و همه این عوامل باید یکی یکی مورد بررسی قرار بگیرد تا به این نتیجه برسیم که این کالا مسئله اش این است و بر اساس این برای آن راه حل استخراج و ایجاد شود. یک سری نکته دیگر هم هست، بعضی وقتها دوستان مطرح می کنند؛ این گران شده، ارزان شده، هر چیزی، همان که عرض کردم؛ مبنای مقایسه ها؛ نسبت به اول سال است، نسبت به هفته قبلش هست، نسبت به یک سال قبل است و سایر شرایط آیا یکسان بوده یا خیر؟
ما الآن مثلاً در همین چند هفته گذشته به علت مشکلات خوراکی که در بعضی محصولات بوده، عرضهها کم شده، طبیعتاً قیمت اینها افزایش پیدا میکند. باید چه کار کرد؟ باید خوراک قسمت اول را افزایش داد؛ لذا صحبتم با همه دوستانی که در این زمینه اظهار نظر میکنند و دغدغه هایشان را مطرح میکنند که همه دغدغه ما هم هست این است که هیچ کس دنبال افزایش قیمت نیست. قاعدتاً اینها میخواهد برود سر سفره مردم، خیلی از محصولاتی که درباره آن صحبت میکنیم. هدف این است که اگر نقدی میکنیم، نکتهای میگوییم، همه جوانب موضوع را ببینیم تا بتوانیم راه حلش را داشته باشیم و با آن به نتیجه برسیم.
سؤال: بعضی از اشکالاتی که درباره بورس کالا مطرح میکنند به نحوه عملکرد بورس کالا مربوط است؛ مثلاً درباره نظارت بر تعیین کف قیمت یا فرض کنید نحوه عرضه میلگرد به صورت سبدی که تبعاتی دارد. اینجا شما نقش بورس کالا را مؤثر میبینید یا خیر؟
جهرمی: در مورد قیمت، ما تقریباً طبق دستورالعمل هایمان، فرمولهای قیمت را سه روز کاری قبل اگر قرار است اعمال شود، باید اعلام کنیم به بازار که همه اطلاع داشته باشند. ابلاغیههای ما در این زمینه است؛ این نیست که تصمیمی را جای خاصی بگیریم، کسی نداند، فقط خودمان بدانیم ، نه، باید این را شفاف به بازار اعلام کنیم؛ نبود کالاهایی که فرمول دارند. سعی شده مثلاً در مورد همین محصول میلگرد، شمش که در مورد فولاد است و سؤال هم میشود، تقریباً از اواخر سال ۱۴۰۰ قیمت پایه محصولات اینها دیگر ارتباطی به نرخ جهانی یا قیمت ارز نداشته، بر اساس قیمتهای کشفی خود که هفتههای قبل چگونه بوده، یک بازهای تعریف شده و قیمتهای بعدی کشف شده است. از یک طرف ما را از قیمتهای جهانی و دلار جدا کرده بود، از طرف دیگر هم باعث میشد اگر قیمت، شوکی، چیزی در بازارهای دیگر اتفاق میافتد، به همان میزان یک دفعه به بازار داخلی ما منتقل نشود و بازار با ثباتی باشد، چه در افزایش و چه در کاهش قیمت که این را تقریباً نمودارها هم نشان میدهد؛ لذا ما سعی کردیم در این دو محصول به این سمت برویم، فرمولها را هم اعلام کردیم.
حتی برای این که بتوانیم عملکرد شرکتها را هم داخل آن دخیل کنیم. این به عملکرد شرکتهای وابسته است، چون بعضی وقتها شاید شرکتها عرضههایی کنند که نخواهند محصولاتشان را به فروش برسانند اگر محصول به فروش نرفت با کاهش قیمت مواجه میشود و این باعث شد که در سالهای گذشته بر اساس همین تجربه، عرضه ها؛ عرضههای منظم تری باشد، ولی رشد معاملاتی که میبینیم اتفاق میافتد بخشی اش ناظر به همین موضوع است. نکته بعد که در مورد عرضه سبدی یا ... فرمودید، این را ما خیلی روی آن بحث کردیم. ما مسئلهای برای عرضه تک تک گریدها نداریم، کما این که سیمان را تک تک عرضه میکنیم. در مورد میلگرد هم همین طور است یعنی هم میتوانیم شاخهها جدا هم عرضه میشود. بعضی شرکتها هم به واسطه سبد محصولی که تولید میکنند این را به صورت سبد عرضه میکنند.در این حوزه را ما پیرو سیاستهایی هستیم که وزارت صنعت اعلام میکند.
بارها به دوستان هم اعلام کردیم؛ اگر وزارتخانه از لحاظ فنی به این نتیجه برسد که، البته کارهایی شده، مثلاً درصد سبدها تغییر کرده، قبلاً اینها کلاً از میلگرد سبک تا سنگین همه یک سبد بود، الآن تقریباً میلگردهای سبک از سبد سنگینها جدا شده، سعی شده متناسب با آن نیازی که بازار وجود دارد، این جداسازی صورت بگیرد. اما به واسطه این که بحثهای کارشناسی در وزارتخانه بود که آیا یک شرکتی فرض کن میلگردهای متفاوتی تولید میکند در فرایند تولیدش یک سره در فرایندهایش مشکل ایجاد میشود یا نه؟ هر زمان به ما اعلام کنند که این را به صورت مثلاً تکی عرضه کنید ما همان کار را انجام میدهیم، اگر هم نیاز باشد که به همین روش فعلی هم انجام شود، مسئله صورت میگیرد. نکته بعدی این است که اصلاً ما این راهها را داریم که شرکتهایی که میلگردهای خاص میخواهند یا سبد خاصی از محصول میخواهند را هم در بورس کالا تقاضاهایشان را بگذارند و عرضه کننده بر اساس آن اقدام به عرضه کند. تقریباً الآن میتوانم بگویم در سیمان؛ بزرگترین پیمانکارهای کشور دارند از بورس کالا خرید میکنند؛ و روز اول چنین چیزی نبود، کم کم زمان برد و شکل گرفت و این بازار ایجاد شد و از این سمت در سایر محصولاتی که فعالیتهای اقتصادی و عمرانی در کشور انجام میدهند دارند خریدهایشان را انجام میدهند و متناسب با نیازهایشان کاملاً این قابلیت وجود دارد که عرضهها شکل و صورت بگیرد.
یک نکته هم این که هفتههای گذشته مواردی که هست در مورد دلارهای تلگرامی و ... مطرح میشود؛ ما در بورس کالا در مورد شمش و میلگرد که عرض کردم از سال ۱۴۰۰ کلاً قیمت گذاری اش از این جدا شده، ابلاغیه هایش هم هست و عملکرد هم مشخص است. در حوزه محصولات پتروشیمی هم که طبق مصوبات تنظیم بازار بوده، تا زمانی که ارز نیما بوده، ارز نیما، بعدش ۲۸۵۰۰ تومان بوده؛ ۲۸ هزار و ۵۰۰ و بعدش بازار دوم طبق ابلاغیهای که صورت گرفته بر اساس آن عمل میشود؛ لذا ما هیچ گاه در بورس کالا از این موارد استفاده نکردیم، مگر دوستانی که مواردی مطرح میکنند، بررسیهای بیشتری انجام دهند و کالاها را مورد بررسی قرار دهند. به همین نتیجه خواهند رسید که این موارد مورد استفاده قرار نگرفته و در یک سری محصولات مثل مس، آلومینیوم و اینها تقریباً از اوایل سال آن هم از دلار و نرخ جهانی خارج شده و براساس همان میانگین کشفی دارد معامله انجام میشود.
ما برای این که بتوانیم خودمان قیمت گذار باشیم در بازارها؛ چه در بازار داخلی و تأثیرش در بازار صادراتی و ... داریم به این سمت میرویم و در برهههایی از زمان هم تأثیرهایش را دیدیم که زمانی که در بازار داخل میآییم بالاتر، در قیمتهای صادراتی ما هم مشتریان مجبور میشوند که بیایند قیمتها و پیشنهادهای بالاتری به عرضه کنندهها بدهند و بازار خودش دارد خود را تنظیم میکند. همه کسانی هم که پیشنهادی در مورد هر بخشی از چه زنجیره فولاد، چه پتروشیمی، مس و ... دارند، در مورد انواع روشهای قیمت گذاری، یعنی تعیین قیمت، قیمت گذاری بحث درستی نیست. تعیین قیمت را استقبال میکنیم مورد بررسی قرار دهیم، بحث کارشناسی و چیزی که فکر میکنیم به صلاح کشور است، چه سند بالادست، چه سند پایین دست را بر اساس آن عمل کنیم.
(پخش گزارشی درباره طلا)
سؤال: پیش از این هم سابقه برخی انواع معاملات طلا در بورس کالا وجود داشته، شمش طلا معامله اش و معاملاتش در بورس کالا چه مزیتی نسبت به آنها دارد؟
جهرمی: شمش طلا یکی از دستاوردهای بزرگ دولت است که مورد معامله قرار میگیرد. مردم به دنبال این هستند که سرمایه گذاری انجام دهند تا بتوانند ریسکهایی که با آن مواجه هستند در حوزه افزایش قیمت بخشهای مختلف را پوشش دهند. مشکلاتی هم سر راهشان وجود دارد، از این که بروند خرید کنند ممکن است آن اصالت لازم را نداشته باشد، نگهداری اش در منزل یا جاهای دیگر برایشان خطرآفرین باشد، گاهی زمانی که میخواهند کالایی را بفروشند، آن تفاوت قیمت فروش با قیمت واقعی ممکن است خیلی زیاد باشد و مردم اذیت شوند، بررسیهایی که صورت گرفت یک سری از کالاها هم در کشور خیلی حساسیت وجود دارد. روی قیمت سکه و کالاهایی از این دست، از یک طرف هم محدودیتهایی در عرضه آن وجود دارد.
سکه ضرب نمیشود و غیره. ما بررسی انجام داده بودیم که شمش طلا در بورسهای دیگر دنیا هم دارد معامله میشود، ما در کشور معدن طلا داریم، از آن سمت واردکنندههای طلا داریم. معادن طلا را بررسی کردیم دیدیم بخشی از آنها در فروش مشکل دارند. این طلاهایی که ما امروز میفروشیم برای سال ۹۷ است گاهی که به فروش نرفته بوده یا شرکت برای فروش آن فرض کنید شاید مسئلهای بوده است. بررسیها صورت گرفت و نکته مهمتر این بود که قابل این بود که خرد شود و مردمی که در کشور وجود دارند و سرمایه اندکی دارند و الآن مثلاً با نزدیک ۳۳۰ هزار تومان میتوانند یک دهم گرم شمش طلا بخرند؛ و کسی که سرمایه بالاتری دارد و میتواند بیاید به اندازه یک شمش یا بیشتر خرید کند. سرمایههای خرد مردم را فضایی ایجاد کنیم که بتوانند سرمایه گذاری انجام دهند. با توجه به این موارد، شمش طلا را مورد بررسی قرار دادیم. خزانه بانکها را بررسی کردیم، با یک بانک به عنوان آزمون شروع کردیم. امروز بانکهای دیگری هم درخواست دادند برای این که وارد این فرایند شوند. سه تن طلا داخل آن بانک قرار گرفت و از ابتدای سال داریم به صورت آرام این بازار را توسعه میدهیم، معاملاتش دارد صورت میگیرد، امروز که باهم صحبت میکنیم از طریق صندوقها تقریباً ۳۰۰ هزار نفر درگیر این بازار شدند.
یک و هفت دهم تن طلا فروش رفته است. تقریباً ۵۷۰۰ میلیارد تومان نقدینگی جمع شده است. من اگر بخواهم عدد عرض کنم که یک و هفت دهم تن در معادله چقدر سکه است؛ در حدود ۲۳۰ هزار سکه میشود عددی که فروش رفته است. فرض کنید اگر الآن این بازار نبود، خود این تقاضا میتوانست وارد بازار سکه شود و آن طرف التهاب ایجاد کند، پس این کار هوشمندانهای بود که بیاییم این طرف بازار شمش طلا را داشته باشیم، هم مردم با سرمایه خرد بخرند و هم مطمئن باشند که استانداردش چک شده زمانی که میآید آن جا شناسنامه دارد شمشهای طلا، استانداردش چک میشود، میرود داخل انبار و زمانی هم که میخواهد تحویل داده شود دوباره میآید بر اساس همان مکانیزم تحویل داده میشود. خیلی از مردم فقط برای سرمایه گذاری میخواهند شمش طلا یا موارد دیگر را . نمیخواهند بگیرند فعالیت دیگری انجام دهند.
اینها آمدند این را خریدند و این پولی که دادند به آن معدن و وارد کننده و ... میتواند آن برگردد به چرخه تولید، یعنی الآن فرض کنید زرشوران میتواند کم کم برود خط دومش را توسعه دهد یا معدن دیگری که الآن وارد این فرایند شده میتواند با همین سال ها، بعداً سلف فروشی یا با استفاده از همین مواردی که الآن دارد و بیاید به فروش برساند، توسعه معدنش را داشته باشد. ما امیدواریم بتوانیم این بازار را در ماههای آینده گسترش دهیم. نکته بسیار مهمش این است که کل این فرایند را همکاران ما داخل کشور؛ کل معاملات، بحث انبارش، تسویه اش و سیستم انبارداری اش را تعبیه کردند، نرم افزاری است که بومی طراحی شده و این خیلی نکته مهمی است و تحت یک نماد معامله میشود یعنی عمق بازار به اندازه کافی است. مشکلاتی در سکه داشتیم که تعدد نمادها داشتیم و بعضی نمادها احباب میگرفت. امروز بعضی وارد کنندهها که آمدند ما در همین مکانیزم شمشهای وارداتی از امارات و ترکیه را فروختیم و بازار کم کم دارد به سمت بزرگتر شدن میرود و با توجه به ابزارهایی که تعریف میشود کاملاً میتواند هم در جذب نقدینگی کمک کند به بانک مرکزی و دولت به خاطر مواردی که وجود دارد و هم به مردم کمک کند با یک پس از انداز مطمئن. چیزهای عجیب و غریبی که بخواهند در موردش داشته باشند و امیدواریم همه دستگاهها همان طور که حمایت کردند و خصوصاً آقای مخبر، و آقای خاندوزی که برای این بازار زحمت کشیدند و حمایت کردند تا بازار شکل گرفت. در ادامه هم بتوانیم با مواردی که مد نظر است برای توسعه بازار، حجم بازار را افزایش دهیم. پیش بینی مان این است که اگر اقدامات مناسب صورت بگیرد میتواند تا پایان سال میتواند حتی تا ۲۰ همت نقدینگی جذب کند و بتواند از آن سمت برود سمت تولید یا سایر موارد، پولی که این جا میآید سرریز شود.
سؤال: عرضه خودروهای وارداتی از طریق بورس کالا به کجا رسید؟
جهرمی: پارسال دیگر خدا را شکر عرضه خودروها در بورس کالا انجام نشد. ما یک مسئلهای داشتیم سال گذشته و مصوبهای بود که باید خودروها در بورس کالا انجام میشد. بررسیهای بسیار زیادی صورت گرفت. ما اطمینانی از تحویل خودروها در آن سررسید مورد نظر نداشتیم. این باعث شد که با دوستان عرضه کننده به جمع بندی نمیرسیدیم. ما مواردی داشتیم که خودرو زمانی که به گمرک رسید عرضه صورت بگیرد. چون در غیر این صورت ما اگر ۱۰۰ هزار خودرو را سال گذشته به فروش میرساندیم قطعاً تقاضای زیادی از مردم این روزها در مقابل بورس کالا یا جاهای دیگر وجود داشت که این خودروهایی که فروختید کجاست؟
خوشبختانه ما استدلالهای کارشناسی را مطرح کردیم و دولت هم پذیرفت و فرایند خارج از بورس کالا و در دستگاههای دیگر پیگیری میشود. بعضی وقتها میگویند که بورس کالا دنبال درآمد یا کارمزد یا موارد دیگر است. به خیلی از دوستان میگویم ما دنبال این هستیم که بتوانیم اعتماد را در بازار برای هر دو طرف ایجاد کنیم. ما اگر پارسال این کار را انجام میدادیم یک درآمد خیلی خوبی شاید بورس کالا داشت، ولی نه اعتباری برای بورس کالا میماند و میتوانم به جرأت بگویم آن چیزی که خدشه میزند به بورس کالا این است که اعتماد مردم به آن از بین برود و اگر این خودروها را پارسال میفروختیم و بر سر موضع کارشناسی خودمان نمیایستادیم، دچار مشکلات عدیدهای میشدیم چه برای بورس کالا و چه برای سایر دستگاهها و موارد حاکم. الحمدلله نظر کارشناسی ما را دوستان در مجموعه دولت پذیرفتند و این کالاها از بورس کالا خارج شد.
ولی هر زمانی که مجموعه حاکمیت به نتیجه برسد یا فکر کنند از این ابزار بورس کالا میتوانند استفاده کنند در مواردی که وجود دارد، همان طور که ابتدای برنامه عرض کردم ما همان طور که از خودروسازهای یکی از دوستان وارد کننده گفت که شما خیلی کمک کردید به ما که نیامدیم در بورس کالا، چون این جریمه را نمیتوانستیم بدهیم. پارسال فرض کنید آمدیم یک قضیهای برای فروشش شکل گرفت تا الآن قطعاً یک جریمه بسیار سنگینی برای ما حادث میشد. پس ما مجبوریم از موارد مرتبط با بازار صیانت کنیم و خیلی خوشحالم که ما نظر کارشناسی مان را مطرح کردیم و در مجموعه حاکمیت پذیرفته شد و حالا بخش دیگری پذیرفت و این کار را انجام داد. ان شاء الله که در ادامه مسیر، مسائلش مرتفع شود و بتواند عرضهها صورت بگیرد.
سؤال: در گذشته برای محصولات کشاورزی هم نوعی معاملات با قیمت تضمینی در بورس کالا سابقه داشت، الآن چرا نمیشود؟
آقای جهرمی: ما در سالهای ۹۴ تا ۹۶ و یک بخشی هم اوایل ۹۷ ماده ۳۳ داشتیم، تحت این عنوان که دولت به جای این که مثل فرایند الآن که خرید تضمینی انجام دهد، قیمت را تضمین میکرد، معاملات در بورس کالا انجام میشد، پیرو همان مباحثی که میرفتند به انبارها تحویل میدادند جو، ذرت، گندم و مواردی که مشخص شده بود در قانون تحویل میدادند، معامله صورت میگرفت، زنجیره بعدی میخرید، ما سه روز بعد پول به کشاورز پرداخت میکردیم و این باعث شده بود که کشاورز خیلی سریعتر به پولش برسد.
برای دولت بار مالی نداشت که بخواهد همه خرید تضمینی را انجام دهد، فقط ما به التفاوتش را پرداخت میکرد، شاید جزو بهترین کارهایی بود که آن سالها در بورس کالا صورت گرفت. کشاورزان بسیاری آن موقع تشکر کردند از این فرایند. ابتدا خیلی سخت بود که خودمان را جا بیندازیم برای کشاورزان که این فرایند چیست. من خودم تا شوشتر و دزفول رفتم که توضیح دهم که این گونه است فرایند، چون آن جا به عنوان منطقه آزمایشی شناخته شده بود خیلی سخت بود، الحمدلله جزو کارهای موفق بود. مسائلی پیش آمد در حوزه حاکمیت و دولت تصمیم گرفت همان خرید تضمینی ادامه پیدا کند. الآن هم برای سالهای بعد مذاکراتی دارد صورت میگیرد، ما در صورتی که دولت و مجموعه وزارت جهاد و سایر دوستان فکر کنم از این ظرفیت قابل بهره برداری و استفاده است، به کمک دولت بتوانیم این کار را انجام دهیم و مسئلهای نداریم و آن سال یک اتفاقی افتاد؛ استانهای مختلف قیمتهای جو و ذرت متفاوتی کشف میشد.
بعضی حتی بالاتر از آن قیمتی که دولت تعیین کرده بود که من قرار است قیمت تضمینی ام این قدر باشد، بالاتر از آن قیمتها هم فروش رفت. نه این که دولت نخواست چیزی دهد به آن استان ها، بلکه آن استانها درآمد بیشتری هم کشاورزها کسب کردند. این میتوانست خود مبنای این قرار بگیرد که ما در سالهای بعد در این استانها بیاییم این کالا را بیشتر عرضه کنیم، در استان دیگری کمتر تولید کنیم. بعد که بررسی میکردیم میدیدیم در آن استان هم فرض کنید در آن زنجیره بعدی تقاضای بیشتری داشت و حمل را به جای این که از استانهای دیگر حساب کند از همان جا حساب میکرد. گفت من گرانتر از این که نروم بخرم بهتر از این است که بروم از جای دیگر بیاورم، قیمتهای آن جا آسیب میبیند. بازار را داشت بر اساس یک مکانیزم عمل میکرد. نکته مثبت دیگرش این بود که دادههای کشاورزی مان آن سال دادههای دقیق شد، چون معلوم شد چقدر کشاورزها تحویل دادند، چقدر به فروش رسیده و ما برای چقدر کشاورز کد بورسی صادر کردیم و چقدر پول وارد و واریز شده و همه فرایندها انجام شده. کماکان آن فرایند، چون قانون مجلس هم هست، هر زمانی که دوستان اراده کنند و فکر کنند که بورس کالا میتواند کمک کند در این حوزه، ما میتوانیم کمک کنیم.
سؤال: قانون به شکل الزام است یا به شکل امکان است؟
آقای جهرمی: قانون نوشته؛ دولت میتواند، حالا بین قیمت تضمینی و خرید تضمینی از فرایند بورس کالا، حالا اگر یک کالایی را میروند در فرایند بورس کالاست؛ دیگر آن فرایند باید در کل اش جاری و ساری باشد وگرنه دوقیمتی میشود یا موارد دیگری پیش میآید.
سؤال: الآن فضایش وجود دارد در وزارت جهاد که دوباره به رویم به این سمت برگردیم.
جهرمی: مذاکرات دارد صورت میگیرد و حالا در مجموع ببینیم نظر حاکمیت هر چه باشد ما میتوانیم کمک کنیم، اگر فکر میکنند میشود از ظرفیت بورس کالا استفاده کرد.
سؤال: حالا همین ظرفیت بورس کالا برای مولدسازی چه کار کردید یا میشود کرد؟
جهرمی: مولد سازی یک بحث است. الآن در مورد املاک و مستغلات است که پذیرش شده و مورد عرضه قرار میگیرد و دوستان ۹ تن نظرهایی داشتند در مورد ما که میتوانیم برای املاک و مستغلاتی که در اختیار مولدسازی است ایجاد شود و دولت هُلدر آن صندوقها شود و مواردی که تخصصیتر است آن جا مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. این دو ابزار است با دوستان مولد سازی در هماهنگی هستیم، داریم میبریم جلو، حالا نیاز به آسیب شناسی دارد کارهایی که یکی یکی میرویم جلو و هم آن بستری که بتوانیم برای خریداران فراهم کنیم. آشنا شان کنیم که از این فرایند میتوانند بیایند املاکی که مد نظرشان هست تأمین کنند. حالا بستگی به هر کدام مواردی که مد نظر دوستان در مجموعه خصوصی سازی، مولد سازی و ... باشد ما این ظرفیت را داریم که کمک کنیم. ما به عنوان بورس کالا، وظیفه مان این است که یک پلتفرمی هستیم که به هر بخشی که در اقتصاد کشور نیاز است که کمک کنیم، فرقی هم برایمان نمیکند و واقعاً به بحث درآمدی اش اول فکر نمیکنیم. همین الآن که با شما صحبت میکنم تولیدکنندههای دیگری هستند که تقاضا دارند به دلایل مختلف محصولشان وارد بورس کالا شود. ما یک مدت همین داستان تایر را داشتیم، بعد تایر خارج شد از بورس کالا و حالا مسائلی که در مورد تایر است، یا الآن شرکت دیگری داریم فرض کنید تراکتورسازی؛ درخواستی داده برای پذیرش محصولاتش، من به عنوان یک ظرفیتی که در اقتصاد کشور قانون آمده ایجاد کرده، وظیفه ام این است که به حاکمیت و اقتصاد کشورکمک کنم و آن چیزی که برای ساختن کشور لازم است، برای کمک، من به عنوان بورس کالا یا کاری که انجام میدهم من که نمیتوانم کارفرمایی باشم که کلی تولید شغل کنم و ... ولی میتوانیم در این فضایی که کار میکنیم و فرصتی که برایمان ایجاد شده کمکی کنیم به کسانی که دارند فعالیت انجام میدهند و توسعه میدهند کشور را، انها بتوانند فعالیت کنند.
هر فعالیت اقتصادی باید سودآور باشد و هم بالادست باید سود کند و هم پایین دست. من این مجموعهای هستم که دارم با دو طرف اینها کار میکنم. نه به دنبال سود بالادست به تنهایی باید باشیم، نه به دنبال سود پایین دست. در حالی که این دو باهم باید رشد کنند بیایند بالا تا دولت بتواند به آن توسعه مد نظر برسد و این دو همیشه باهم هستند، نه میشود یکی را نفی کرد و نه دیگری را و پیشنهاد آنها بر مجموعه حاکمیت و دوستان این است که از سیاست به جای دستکاری در قیمت یا سیاستهای قیمتی که بعضاً مطرح میشود، سیاستهای غیر قیمتی را در نظر بگیرند یعنی ما به راحتی با استفاده از ابزارهای تعرفهای و مالیاتی به راحتی میشود خیلی از این بازارها و سودهایی که شاید فکر میکنیم نادرست به وجود آمده یا موارد دیگر را دولت بیاید روی آن مالیات بگیرد و در آن راستایی که مد نظرش است توزیع کند. سیاستهای قیمتی لزوماً ما را به آن هدفمان در سالهای گذشته بررسیها نشان میدهد نرسانده و آسیبهایی داشته، لذا پیشنهادم این است که میتوانیم در کنار هم حتی ما بیاییم، ما خیلی وقتها را به مجموعه دار میگفتیم الآن که همین خودرویی که آمد در بورس کالا سال گذشته معامله میشد این قدر منفعت برای خودرو ساز داشت، این قدر منفعت برای دولت داشت، مصرف کننده این قدر ارزانتر خرید، همه اینها مشخص است.
در این بستر میتوانی الآن بیایی ابزارهای مالیاتی یا چیزهای دیگر تعریف کنی. ما پارسال یک عددی در حدود ارزش افزوده فکر میکنم ۱۵۰۰ میلیارد تومان اگر اشتباه نکنم مالیات ارزش افزوده که اضافهتر خرج دولت است کسب کرد. فرض کنید تعداد خیلی بالاتر باشد در بستر دیگری شکل بگیرد، این اعداد قابل توجه باشد میتواند به همین مادرانی که در موردشان صحبت میکنیم که باید خودرو بگیرند، دولت تخصیص دهد. برای ناوگان حمل و نقل میخواهیم بودجه تخصیص دهیم میتواند تخصیص دهد. من نکته ام این است که با استفاده از سیاستهای مالیاتی و سیاستهای تعرفهای خیلی راحت میشود اقتصاد کشور را راحتتر مدیریت کرد. من یک خاطره عرض کنم. چالشهایی که در مورد بورس کالا مطرح میشود ما تقریباً هشت سال است که در این مجموعه در خدمت مردم هستیم همیشه بوده، ما اوایلی که آمدیم دقیقاً بحث شد که در مورد مثلاً محصولات پتروشیمی آن موقع بود، الآن سیمان و فولاد و بقیه چیزها مطرح میشود، آن موقع محصولات پتروشیمی بود، رفتیم جلسهای در نهاد ریاست جمهوری، بعد آن جا همه نشستند ما روز دوم بود آمده بودیم بورس کالا، رفتیم آن جا بعد بحث بود که آقا چه کنیم با بورس کالا، تازه این بورس کالا که در موردش صحبت میکنیم آن بورس کالای امروز نیست که میگوییم ۱۲۰ میلیون تن، آن موقع زیر ۲۰ میلیون تن معامله صورت میگرفت.
گفتیم تعطیل کنیم، نکنیم، چه کنیم و غیره، یک دوستی آن جا مدیرعامل یکی از هلدینگها بود، مطرح کرد گفت من به سه دلیل مخالف هستم با بورس کالا که خارج بشود و تعطیل شود؛ یکی از خارج از ما بود که صحبت میکرد. گفتیم سه دلیلت چیست؟ گفت دلیل اولم این است که وقتی من در بورس کالا عرضه میکنم، سفارشها نامه ها، دستورها و همه آن چیزهایی که برای من میآید میتوانم بگویم همه باید برود بورس کالا، الحمدالله از این راحت میشوم که بخواهم به یک یکی پاسخ دهم برود بر اساس قیمت بخرد. نکته دومی که برایم وجود دارد این است که من هلندیگ هستم و زیرمجموعه ام کلی شرکت وجود دارد، آخر هفته یک گزارش از بورس کالا میگیرم؛ عملکرد تک تک شرکت هایم مشخص است که چه محصولاتی را با چه قیمتهایی فروختند، نسبت به هفتههای قبلشان چطور فروختند، این هفته چطور فروختند و اگر کسی کم فروخته میتوانم از او همان هفته سؤال کنم؛ اول هفته تکلیفم روشن میشود، در غیر این صورت باید من بروم شروع کنم کلی گزارش گرفتن از این زیرمجموعهها برای من گزارش بیاورند، صحت و سقمش هم معلوم نیست که درست است، درست نیست یا ... تا این مسئله حل شود.
مضاف بر این که باید برای فروش اینها کلی کمیسیون تشکیل دهم، کلی کمیسیون معاملات بگذارم و ... که اینها چه اتفاقی درباره اش میافتد و همه آن کمیسیونها برای من داستان دارد، این هم دلیل دوم که نباید بورس کالا باشد. دلیل سوم این که بالأخره ما به عنوان گردش مالی که داریم به عنوان هلدینگ باید به دستگاهها پاسخ دهیم؛ دستگاههای نظارتی سؤال میکنند از ما شما این را چطور فروختید، به که فروختید و ....